برگشت دارد ، هميشه تاريخ برگشت دارد مؤلف ، آن نظريه را میخواستهبگويد ولی خيلی مجمل و مندمج گفته و در ذيل نظريه دين هم گفته ، با اينكهربطی به نظريه دين ندارد . و اما نظريه دين : نمیدانم اينها تعمد داشته اند كه اين را اينطوربگويند يا اصلا طرز تفكر فرنگيها همين طور است توجيه تاريخ بر اساس دينبه قول اينها به اين معنی غلط است كه ما مشيت الهی را كه مبدأ همهجريانات و نظامات عالم است به عنوان يك علت خاص در نظر بگيريم ،بگوييم اينها نه ، او اين كه معنی ندارد ما بايد ببينيم كه اگر جهان بينیما جهان بينی الهی شد آنگاه مجموع نظام عالم در جهان بينی الهی چه شكلیپيدا میكند ؟ بنابر نظريه الهی قهرا تاريخ خودش غايت و هدف دارد ،همين طور كه طبيعت هدف دارد ، تاريخ معنی و هدف دارد ، يعنی تاريخ بهسوی تكامل و كمال بشری پيش میرود ، و تاريخ معنی و هدف دارد اينهدفداری را [ به يك شكل غلط بيان میكنند ] همينطور كه در طبيعت نيزاغلب اين فرنگیها وقتی كه میخواهند مسأله دليل را نظم را ذكر بكنند درهمين شكل غلط ذكر میكنند ، دليل نظم را به گونه ای بيان میكنند كه گويیخدا مثل يك صانع بشری است كه دستی از بيرون میآيد اين ماده ها را پس وپيش میكند ، مثل يك كوزه گر يا خياط ، در صورتی كه معنايش اين نيست ،معنايش اين است كه در نظام عالم ، در خود طبيعت ، توجه به هدف و توجهبه نظام هست كه آن هم خودش يك حسابی دارد چون به اصطلاح مسخر است ،طبيعت " به خود واگذاشته " نيست ، طبيعت " تسخير شده " است ، وطبيعت تسخيرشده يعنی طبيعتی كه طبيعت است كه دارد كار میكند ولی تحتتسخير يك نيروی ديگر دارد كار میكند ، مثل آنجا كه يك فردی با ارادهخودش دارد كار میكند ولی اين فرد آنچنان مجذوب يك فرد ديگر هست كههميشه توجهش به اوست و بر اساس آنچه كه او را مدل قرار داده كارش راانتخاب میكند . اين ، معنی غايت داشتن طبيعت است طبيعت وقتی كه غايت داشته |