را فرو بنشانيم . به قول سعدی :
حقيقت ، سرايی است آراسته |
هوی و هوس گرد بر خاسته |
نبينی كه هر جا كه بر خاست گرد |
نبيند نظر گرچه بيناست مرد |
تو را تا دهن باشد از حرص ، باز |
نيايد به گوش دل از غيب ، راز |
پس آنكه میگويد اخلاق يعنی ندای وجدان ، چنانچه از او بپرسيم : اگر مابخواهيم جامعه را به سوی اخلاق سوق بدهيم چه بايد بكنيم ؟ میگويد كاریبكنيد كه فرد ، ندای وجدانش را بشنود چه كار كنيم ؟ سرو صداهای ديگر راكم كنيد آن ندا هميشه هست و خاموش شدنی نيست سر و صداهای مخالفنمیگذارد به گوش شما برسد میگويد اخلاق يعنی بشنو ندای قلب خودت را .آن كسی كه میگويد اخلاق از مقوله زيبايی است ، میگويد حس زيبايی را دربشر پرورش بدهيد ( به بيانی كه بعد توضيح خواهيم داد ) بشر اگر زيبايیمكارم الاخلاق را ، زيبايی اخلاق كريمه و بزرگوارانه را حس بكند ، مرتكباعمال زشت نمیشود علت اينكه افراد دروغ میگويند اين است كه زيبايیراستی را درك نمیكنند علت اينكه خيانت میكنند اين است كه زيبايیامانت را درك نمیكنند پس ذوق فرد را پرورش بدهيد ذوق مربوط به زيبايیاست كاری بكنيد كه او تنها زيباييهای محسوس را زيبايی نداند ، بهزيباييهای معقول هم توجهی داشته باشد ، پا در دائره زيباييهای معقول همبگذارد . آنها كه نظريه های ديگری دارند نيز هر كدام برای تكميل اخلاق در جامعهراهی را پيشنهاد میكنند . پس اين بحث صرفا يك بحث نظری و فلسفی كه هيچ اثر عملی