انسان آن را سر سری نقل كند و بعد نقد يا تصديق نمايد ، از اين رو بااجازه مستمعان محترم ، امشب توضيحاتی درباره اين نظريه عرض میكنم ، وفكر میكنم تيپ مستمعين تيپی است كه با طرح اين گونه مسائل مخالفنيستند بلكه موافقند . آيا همه محتويات ذهن انسان مأخوذ از تجارب است ؟ اين نظريه اولا مبتنی است بر يك نظريه ديگری كه خود كانت و بعضیفيلسوفان ديگر جهان داشته و دارند توضيح اينكه اين مسئله در جهان مطرحاست كه آيا همه محتويات ذهن انسان ، همه سرمايه های ذهنی و فكری ووجدانی انسان مأخوذ از احساس و تجارب انسان است ؟ يعنی آيا همه فكرها، انديشه ها و احساسهايی كه در انسان وجود دارد ابتدا كه او به دنيامیآيد به هيچ شكلی وجود ندارد و انسان هر چه به دست میآورد فقط از راهحواس : چشم ، گوش ، لامسه ، ذائقه و شامه به دست میآورد ، يا يك سلسلهاحكام از ابتدا همراه ذهن انسان وجود دارد ؟ بعضی معتقدند هم در قديممعتقد بوده اند و هم در جديد كه در ذهن انسان هيچ چيزی وجود ندارد كه قبلادر حس او وجود نداشته است همه محتويات فكری و ذهنی انسان از هميندروازه های حواس وارد ذهن شده اند و غير از اينها چيزی نيست از نظر اينافراد ذهن انسان حكم انباری را دارد كه در ابتدا خالی محض است ، از پنجدريا بيشتر ( اگر حواس بيشتر باشد ) اشيائی در اين انبار ريخته میشود وانبار پر میگردد ، ولی اين انبار كه پر شده است هيچ چيزی در آن نيستمگر اينكه از يكی از اين درها آمده ، و در اين انبار چيزی كه از اين درهاوارد نشده باشد |