برای ما قرون وسطای آنها قرون جديد خودمان است يعنی اين پنج شش قرناخير ، نه آن دوره ای كه آنها قرون وسطی میگويند دوره قرون وسطای آنهادوره تمدن و فرهنگ ماست ، دوره افتخار ماست . از جمله مسائل كه [ از ترس بازگشت خدا و مذهب ] از آن فرار میكنندمسئله خود است كه چون وقت گذشته است در چند كلمه خلاصه و مختصر میكنماين مسئله هم امروز روشن شده است آن بيانی كه درباره " خود " عرضكرديم ، در قرآن است ، كلام يكی از علمای اسلامی نيست كه بگوييم شايدامروز از ديگران ياد گرفته است نه ، در قرآن است از هزار و چهارصد سالپيش امروز تازه به اين مسئله پی برده اند اگر بنا بشود بگوييم كسی ازكسی گرفته ، بايد بگوييم اينها از قرآن گرفته اند ، قرآن هزار و چهارصدسال پيش كه نمیتواند از اينها گرفته باشد آن مسئله اين است كه انسانخود را گم میكند ، خود را فراموش میكند و غير خود را خود میپندارد ، واخلاق ، بازگشت انسان به باز يافتن خود اصيل و خود واقعی خودش است .راجع به اينكه خود واقعی انسان چيست قبلا مقداری عرض كردم . سخن " سارتر " درباره " خود واقعی " بعضی ادعا كرده اند كه خود واقعی انسان ، خود نداشتن و آزادی استانسان در اين جهان آزاد است بلكه عين آزادی است نه انسان يك موجودآزاد است بلكه موجودی است كه عين آزادی است و عجيب اين است كه بهجای اينكه از حريت و آزادی انسان نردبانی بسازند برای اينكه خدايی درعالم هست ( اگر فقط طبيعت و ماده بود آزادی برای انسان معنی |