دارد و آن ، شناخت ذات است ( در ترجمه كلمه " ذات " را نوشته بودندمن حدسم خيلی قوی است كه بايد به جای ذات ، كلمه " نفس " ترجمهمیكردند ) در عالم فقط يك معرفت وجود دارد و آن معرفت نفس است ،يعنی خودشناسی درباب معرفت ، تكيه گاه فرهنگ هندی ، معرفه النفس استيعنی اينكه انسان خود را بايد بشناسد ، خود را بايد كشف كند تمامرياضتهای هندی هم برای رسيدن به اين مطلب است میگويد اين را فهميدم كهيك اصل اين است كه در همه جهان يك معرفت و يك شناخت وجود دارد و آنشناخت و كشف كردن خود است . اصل دوم اينكه : هر كس خود را شناخت خدا را شناخته است و جهان را .( از اينجاست كه میگويم بايد ترجمه میكرد معرفت نفس نه معرفت ذات )اين هم حرف درستی است اين هر دو اصلی كه او میگويد ، در كلمات پيغمبراكرم و اميرالمؤمنين هست در كلمات اميرالمؤمنين در نهج البلاغه نيستولی در غرر و درر آمدی هست میفرمايد : « معرفة النفس انفع المعارف »(1) شناخت خود از هر شناختی سودمندتر است راجع به اينكه هر كس خود راشناخت ، خدا را شناخته و جهان را ، جمله ها از پيغمبر اكرم و اميرالمؤمنين هست به همين مضمون : هر كه خود را شناخت خدا را شناختهاست . اصل سوم كه گاندی میگويد من اين سه اصل را از مطالعه اپانيشادها كشفكردم اين است كه در همه دنيا يك نيرو و يك نيكی وجود دارد و بس آننيرو ، نيروی تسلط بر خويشتن است هر كس بر پاورقی : 1 ) غرر و در آمدی ، ص 768 ، فصل 80 حديث . 151 |