ديگر طبقه ای است كه وابسته به ابزار توليد جديد است و میخواهد روبنایجديد برای جامعه بسازد اين كشمكش در میگيرد ولی جبرا منتهی به پيروزیطبقه وابسته به ابزار توليد جديد خواهد شد حال هر كار كه به سود طبقهوابسته به گذشته جامعه باشد ، آن كار ، ضد اخلاق است ، هر شكلی بخواهيدبه آن بدهيد و هر اسمی بخواهيد روی آن بگذاريد اگر شما بگوئيد در اين شهرمردمی هستند مستمند ، فقير ، برهنه ، گرسنه و احيانا از گرسنگی میميرند ،بيمار دارند ، و ديگر كاری نيكتر و اخلاقی تر از اين پيدا نمیشود كه منيك عده مردم فقير بيچاره گرسنه ای را شكمهايشان را سير كنم ، برهنههايشان را بپوشانم و بيمارهايشان را معالجه كنم ، میگويد نه ، اين كافینيست ، بايد ببينی كه اين كار تو در چه جهتی است ؟ آيا اين كار توجامعه را زودتر به انقلاب میكشاند ( تكامل يعنی انقلاب ، انقلاب هم يعنیتكامل ) يا انقلاب را به تأخير میاندازد ؟ اگر اين كار تو سبب تسريعانقلاب میشود اخلاقی است ، و اگر سبب تأخير انقلاب میشود ضد اخلاقی استدر مقابل ، هر كاری كه به نظر شما از آن كار بدتر و ضد اخلاقی تر نيست ،آن را هم میگويد همين طور است مثلا فرض كنيد مردم ظالم و ستمگری هستند ومن میتوانم كاری بكنم كه جلوی ظلم آنها را بگيرم میگويد اين كافی نيستكه بگوييم كار تو خوب است ، بايد ببينيم در نهايت امر چه اثری بهجامعه میبخشد ای بسا كارهايی كه شما آنها را كار اخلاقی و خير میدانيدسبب بشود كه انقلاب به تأخير بيفتد ، و انقلاب كه به تأخير بيفتد يعنیتكامل به تأخير افتاده مثلا اگر بنا بشود كه سعی شما در سير كردن شكمها وپوشاندن برهنه ها و دارو رساندن به بيماران باشد ، اين |