فيض رساندن است . اين است كه در مكتب اسلام تمام احساسهای اخلاقی ، ازپيدا كردن " خود " و احساس واقعيت " خود " پيدا میشود اگر انسانخود واقعی اش را پيدا كند ، میبيند تمام به قول اينها ارزشهای اخلاقی ونيز ضد اخلاقی ها معنی پيدا میكند بعد از اين است كه انسان میبيند تماماخبار اسلامی [ درباب اخلاق ] يك فلسفه خاص دارد و اخلاق در اسلام بر محورخودشناسی و احساس كرامت در خود واقعی است و اخلاق اسلامی بر اساس اينپايه بنا شده است پس معلوم شد كه از نظر اسلام در انسان واقعا دو " خود" وجود دارد ، ولی اين طور نيست كه در انسان دو " من " وجود داشتهباشد جدا و مستقل از يكديگر [ آن دو " خود ) ] عبارتند از ] خود واقعی وخود طفيلی و پنداری يعنی آن چيزی كه واقعا ناخود است و انسان " خود "میپندارد آن خودی كه بايد با او مبارزه كرد و عجبها ، حسادتها ، تكبرها ،شهوترانيها و ظلمها از آنجا بر میخيزد ، خود حقيقی انسان نيست خود حقيقیالهام بخش اسلام فطری است « و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها( 1 ) . اين بود تقرير مطلب از نظر اسلامی . سيری در نظرات ماديين عرض كرديم كه ديگران هم - حتی ماديين - رسيدهاند به اينجا كه نمیشود" خود " آدمی را منحصر كرد به همين خود به اصطلاح شناسنامه ای اصلاشخصيت انسان چيزی است كه حتی مادی ترين ماديها برای انسان شخصيت قائلهستند ماوراء شخص . ناچار اينها هم بايد درپاورقی : 1 ) سوره شمس ، آيه 7 و . 8 |