اخلاقی از يك طرف توصيه و تأكيد میشود به مبارزه و مجاهده با نفس وهوای نفس ، و از طرف ديگر تمام تكيه ها روی بزرگواری نفس است كهكوشش كنيد احساس بزرگواری را در نفس خود از دست ندهيد ، احترام ذاتو نفس را از دست ندهيد اينها چگونه با يكديگر جور در میآيد ؟ و گفتيم" نفس " در اصل معنی يعنی [ ( خود " " نفس " آن خود انسان استآيا " خود " را بايد شكست ، زبون و خوار كرد يا " خود " را بايدمكرم داشت و محترم شمرد و عزتش را حفظ كرد ؟ آيا اين هر دو يك " خود" است ؟ اين كه نمیشود آيا در انسان دو " خود " وجود دارد كه از نظراخلاقی با يكی از اينها بايد مبارزه كرد ، بايد او را در زنجير كرد ، جلویآزاديش را گرفت ، زبونش كرد ، ميراند ، و به تعبيری شعرای ما اگر چهاين تعبير در روايات و احاديث نيامده است بايد او را كشت و نفس كشیكرد ، و " خود " ديگر را بايد احياء كرد و زنده نگهداشت ؟ اين هم بهاين صورت كه قابل قبول نيست بديهی است هر كس دو " من " ، دو " خود" مجزا از يكديگر ندارد آيا در قالب و تن هر كدام ما دو " من " يا دو[ ( نفس " وجود دارد ؟ ! چنين چيزی هم قطعا نيست بعد عرض كرديم كهاين مسئله ای است كه تنها در اسلام و اخلاق اسلامی مطرح نيست ، برایديگران هم مطرح است كه برای انسان دو " خود " سراغ دارند و دو " خود" نشان میدهند كه با يك " خود " انسان بايد مبارزه بكند و انسانيتشبه آن خود نيست ، و خود ديگری دارد كه خود شريف و اساسی و اصيل انسانآن خود است منتها توضيح و توجيه اين مطلب كه چگونه است دو گونه خوددارد ، گفتيم به آن صورت امكان ندارد پس ناچار به صورت ديگری بايدگفت ما اول همان نظر اسلامی را ذكر میكنيم بعد نظرهای ديگران را هم توضيحمیدهيم . |