فان عشت لم اندم و ان مت لم الم |
كفی بك ذلا ان تعيش و ترغما |
من يا زنده میمانم يا میميرم از اين دو خارج نيست اين راهی كه منمیروم هر دو طرفش برای من خير و سعادت است اگر زنده بمانم مورد مذمتنيستم چون من از مرگ فرار نكردم و از اين آزمايش موفق بيرون آمدم ، ازمرگ نترسيدم و زنده ماندم چنين زندگی برای من ننگ و مذموم نيست اگر همبميرم مورد ملامت نيستم
كفی بك ذلا ان تعيش و ترغما (1) |
(همه اين سه شعر برای اين مصراع آخر است) برای تو اين ذلت و بدبختی بسكه زنده بمانی و دماغت به خاك ماليده باشد ديگر بدبختی و ذلتی بالاتر ازاين زندگی نيست . اشعار ديگری هست كه يا از خود ايشان است و يا از پدر بزرگوارشان علیعليه السلام ، و در ديوان منسوب به اميرالمؤمنين هست ، ولی به هر حالنقل شده كه ايشان اين شعرها را با خودشان زمزمه میكردند . میفرمايد :
فان تكن الدنيا تعد نفيسه |
فدار ثواب الله اعلی و انبل |
اگر چه دنيا خيلی زيبا و دوست داشتنی شمرده میشود كه انسان نمیخواهداز آن دل بكند ، اما خانه آخرت هزاران درجه بالاتر و عظيمتر است كسیاسير دنيا میشود كه با عوالم ديگر آشنايی نداشته باشد .
و ان تكن الاموال للترك جمعها |
فما بال متروك به المرء يبخل |
اگر مال و ثروت دنيا آخرش برای گذاشتن و رفتن است چرا انسان تا زندهاست بخل و امساك داشته باشد ؟ ! چرا تا زنده است جود و بخشش نكند ،كمك و دستگيری نكند ؟ !
پاورقی : 1 ) انساب الاشراف ، . 171 / 3