معلم گفت بگو ، نگفت . ديگران آمدند ، پدر و مادرش آمدند : بچه جان !تو كه بچه باهوشی هستی ، خوب میگويد الف ، بگو الف نمیگفت آخر كارگفتند چرا نمیگويی ؟ گفت آخر اگر بگويم الف ، اينجا كه تمام نمیشود ،باز میگويد بگو ب تا بگويم ب میگويد بگو ت بگويم ت ، میگوی بگو ث ازهمان اول الف را نمیگويم كه تا آخرش راحت باشم ، زيرا مرا از مدرسه برمیداريد و خيالم راحت میشود همينكه بگويم الف ، ديگر از اينجا رفته امتا آنجا كه دوران جوانی من بايد در مدرسه و مكتب صرف بشود . حالا اين آقا برای فرار از اينكه فكر خدا در ميان نيايد ، میگويد روحكندو است كه به زنبور عسل وحی میكند . توبه گرايشهای معنوی انسان با هيچ حساب مادی جور در نمیآيد . همين گرايشهایاخلاقی كه قبلا شرح میداديم ، از نظر فرد ، مبتنی بر زيان و ضرر است : جانخود را فدای جامعه كردن ، انصاف دادن به نفع ديگری كه حق با اوست نه بامن ، عادل بودن يعنی تجاوز نكردن ، عليه خود قيام كردن و عصيان عليه خودكه در زبان دينی اسمش " توبه " است : شوريدن بر ضد خود يك وقتی منآيات قرآن را در اين زمينه جمع آوری كردم ، ديدم منطق قرآن درست همينمنطق است : انقلاب عليه خود عجبا انسان عليه خودش شورش و عصيان میكند، عليه خودش انقلاب میكند با همه خصوصياتی كه در يك انقلاب وجود دارد ،خودش را محاكمه میكند ، |