يك مدتی همينجور بايستد « فلما نفض يده من تراب القبر هاج به الحزن »( 1 ) يعنی از كارهايش كه فارغ شد يكمرتبه غم و اندوهها بر قلب علی روآورد چه بكند ؟ با كه حرف بزند ؟ درد دل خودش را به كه بگويد ؟ قبرپيغمبر نزديك است از پيغمبر كسی بهتر نيست رو میكند به قبر مقدسپيغمبر : « السلام عليك يا رسول الله عنی و عن ابنتك النازلة فی جواركو السريعة اللحاق بك قل يا رسول الله عن صفيتك صبری » ( 2 ) يا رسولالله ! هم از طرف خودم و هم از طرف دخترت زهرا به شما سلام عرض میكنمحال علی را اگر میپرسيد صبر علی بسيار اندك شده است بعد جمله ای میگويد: « و ستنبئك ابنتك بتظافر امتك علی هضمها » ( 2 ) يا رسول الله ! عنقريب دخترت به تو خواهد گفت كه امت تو بعد از تو با او چه رفتاریكردند و لا حول و لا قوش الا بالله العلی العظيم و صلی الله علی محمد و آلهالطاهرين باسمك العظيم الاعظم الاعزالاجل الاكرم يا الله . . . خدايا دلهای ما را به نور ايمان منور بگردان ، ما را " خدا آگاه " ومؤمن واقعی قرار بده ، دلهای ما را از اخلاق رذيله پاك بگردان ، قلبهایما را به اخلاق حسنه مزين بفرما ، مسلمين را نصرت و پيروزی بر دشمنانشانعنايت بفرما ، ما را با حقايق دين مقدس اسلام آشنا كن ، قدردان اسلام وقرآن و پيغمبر و آل قرار بده ، اموات ما مشمول عنايت و رحمت خود بفرما. و عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان . پاورقی : 1 ) بيت الاحزان ، ص . 155 2 ) نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 193 ، ص . 651 |