هزاران زيبايی ديگر را كه در طبيعت وجود دارد ، زيبائيهايی كه خيال دركمیكند احساس نمايد ، و بعد برود بالاتر و اوج بگيرد ، زيباييهای كارهاینيك را ، زيبايی نيك كرداری را درك بكند و در مقابل ، زشتی و بدی ومنفوريت كارهای بد را حس بكند كاری بكنيد كه اصلا دروغ در نظرش زشت ويك شی متعفن و گندناك باشد ، شيئی كه اساسا ذوق او از آن تنفر دارد اصلاذائقه اش را اصلاح كنيد كه ذائقه او از غيبت كردن تنفر داشته باشد آياباور میكنيد كه اخلاقيون يعنی آنهايی كه فی الجمله خودشان را تربيت كردهاند واقعا ذائقه شان از غيبت كردن تنفر دارد ، ذائقه شان از دروغ گفتنتنفر دارد ، ذائقه شان از خيانت كردن به مردم تنفر دارد ، ذائقه شان ازظلم و تجاوز به حقوق مردم تنفر دارد اصلا ذائقه آنها اين اعمال رانمیپسندد ، نمیخواهد و دور میاندازد ذائقه را درست كنيد ولی ذائقه عقلی، ذائقه فكری ، ذائقه معنوی ذائقه كه درست بشود انسان خود به خود همينجور میشود راهش چيست ؟ البته راه دارد هر حس فطری را با تربيت خيلیخوب میشود پرورش داد ما در عمر خودمان واقعا ديده ايم افرادی را كهذائقه آنها اين جور شكفته شده بود ذائقه آنها از ذكر و ياد خدا لذتمیبرد كه از هيچ غذای مطبوعی و از هيچ لذت جسمی آنقدر لذت و حظ نمیبردذائقه چنين انسانی به گونه ای است كه از عبادت لذت میبرد ، از هدايتو ارشاد مردم لذت میبرد ، از خيانت كردن به مردم تنفر دارد ، از غيبتتنفر دارد اگر خدا هم به او بگويد من تو را به خاطر غيبتهايت عذابنمیكنم و به خاطر راستگويی ات پاداش نمیدهم ، از اين ساعت تكليف مااز دوش تو برداشته شده ، خودت مختار و آزادی ، میخواهی غيبت بكنمیخواهی غيبت نكن ، باز هم غيبت نمیكند ، چون ذائقهاش |