يكی تنبل است ديگری كوشا . اگر بخواهيم جامعه را ميدان مسابقه آزاد قراردهيم بديهی است عده ای برنده میشوند ، عده ای هم برنده نمیشوند ، حالا يابه دليل تنبلی شان و يا به دليل ناتوانی شان آزادی خواه ناخواه نا برابریبه وجود میآورد ولی اگر بخواهيم مساوات بر قرار بكنيم ناچاريم جلویآزادی را تا حد زيادی بگيريم و بلكه جلوی حقوق فردی را بگيريم يعنیناچاريم مال يكی را بگيريم بدهيم به ديگری . مثل اين است كه در يك ميدان اسبدوانی وقتی اسبها میخواهند با همديگربدوند دو حالت دارد : يك وقت ما میخواهيم اسبها را مثل اسبهای نظاميانبدوانيم ، آنها را به صف میبنديم ، گوشهايشان همه بايد برابر يكديگرباشد ، سرعت آنها نيز بايد مساوی يكديگر باشد ، و قهرا همه بايد اسبهایخودشان را كنترل بكنند در اين صورت همه اسبها با يك آهنگ حركت میكنندصد اسب نظامی كه حركت میكنند اگر مثلا در گروههای ده تايی به فاصله دهمتر از يكديگر حركت بكنند ، يك ساعت كه راه میروند هيچكدام از ديگریجلو نمیافتد ، ولی در اينجا جلوی آزادی اسبها گرفته شده ، خيلی از آنهاسركشی میكنند میخواهند تند بروند ولی سوارش به او اجازه نمیدهد زيرابايد برابر با ديگر اسبها برود ولی يك وقت هست كه مسئله ، مسئله آزادیو مسابقه است ، مثل ميدانهای اسبدوانی آنجا قهرا يكی عقب میافتد و يكیجلو پس اگر ما بخواهيم به اسبها آزادی بدهيم ، برابری و هماهنگی نيست ،و اگر بخواهيم برابری و هماهنگی ايجاد كنيم ناچار بايد آزادی را از بينببريم آزادی به فرد تعلق دارد و مساوات به جامعه در اردوی غرب تكيهبيشتر بر روی آزادی فردی است و قهرا مساوات را پايمال كرده و از بين |