نمیدهد ، و انفجار جز از طريق تضاد و كشمكش كه به اوج خودش برسد رخنمیدهد ، و تضاد و كشمكش اگر بخواهد به اوج خودش برسد بايد دو نوع كاردر آن صورت بگيرد : يك نوع ، خود مبارزه است ، و ديگر ، كارهايی كهمنجر به مبارزه میشود يعنی ايجاد ناراحتيها ، تبليغها و حتی انجامعمليات ، كه بايد خشم مردم بيشتر بشود تا انفجار در آينده رخ بدهد . انقلاب ، معيار اخلاق پس در واقع چنين بايد گفت كه در اين مكتب ، معيار انقلاب است نهتكامل . اگر هم میگوييم تكامل ، چون اين مكتب ، تكامل را جز از طريقانقلاب ، عملی نمیداند و قائل به تكاملی غير از اين طريق نيست اينجاستكه معيارهای اخلاقی همه عوض میشود راستی يا دروغ كداميك اخلاقی است ؟میگويد : اگر دروغ انقلاب را تسريع میكند دروغ ، و اگر راستی انقلاب راتسريع میكند راستی امانت يا خيانت ؟ میگويد : كداميك انقلاب را تسريعمیكند ، همان ايثار يا غير ايثار ؟ كداميك انقلاب را تسريع میكند ؟ صلحيا جنگ ؟ كداميك انقلاب را تسريع میكند ؟ قهرا اين مكتب ، مكتب تكارزشی است از خصوصيات اين مكتب اين است كه تك ارزشی است و در اينمكتب ، ديگر مسئله تعارض ارزشها كه مسئله مهمی در اخلاق است و از قديممطرح كرده اند و در جديد هم خيلی مطرح میشود ، و حتی در جديدتر ازكمونيزم يعنی اگزيستانسياليسم هم مطرح است مطرح نمیشود . در مورد تعارض ارزشها مثالی ذكر میكنند : فرض كنيد پسر جوانی از |