خرش از پل گذشته ، اصلا اعتنا نمیكند ، فراموش میكند و كاری به كار اوندارد ، و ديگر اينكه در مقابل او تا آخر عمر حق شناسی میكند ، نيكی اورا فراموش نمیكند ، تشكر میكند و وفا به خرج میدهد ، بعد از بيست سالهم اگر يك وقتی پيش بيايد كه آن شخص احتياجی داشته باشد ، فورا به حكم« هل جزاء الاحسان الا الاحسان » ( 1 ) - كه خود همين يك اصل اخلاقی فطریاست كه قرآن ذكر كرده است - در مقام پاداش و احسان او بر میآيد اينعمل يك عمل اخلاقی است . ترحم به حيوانات حتی حيواناتی كه از يك نظر پليدند ، آن پليدی منافات ندارد با ترحمبه آنها مثلا سگ به دليل ميكروبی كه در لعاب دهانش يا در همه بدنشهست ، میگوئيم پليد است يعنی با او مانند شيئی كه دارای يك ميكروبخطرناك هست رفتار میكنيم اين منافات ندارد با اينكه در عين حال اينحيوان قابل ترحم باشد ، و هست انسان حيوان گرسنه يا تشنه ای میبيند يكنفر ممكن است بی تفاوت باشد ، يك نفر ديگر او را تيمار میكند در حديثاست كه مردی در بيابان میگذشت ، سگی را ديد كه از شدت تشنگی زبانش رابه خاكهای نمناك میمالد در آنجا چاه آبی بود خف خودش را ، يعنی كفشخودش را به دستار يا شالی بست فرستاد داخل چاه و از آن آب كشيد و بعدظاهرا با دست خودش به اين حيوان آب داد و او را سيراب كرد و از مرگنجات داد . وحی رسيد به پيغمبر زمانش كه خداپاورقی : 1) سوره الرحمن ، آيه 60 [ ترجمه : آيا جزای نيكی غير از نيكی است ؟]. |