است ؟ از مقوله اراده است ؟ از مقوله وجدان است ؟ از مقوله زيبايیاست ؟ چه فايده ای دارد از نظر عملی و از نظر تربيت اجتماع ؟ آنچه لازمو مفيد است اين است كه مردم عملا متخلق به اخلاق فاضله باشند ، چه مابدانيم كه اخلاق از چه مقوله ای است و چه ندانيم اينها جز يك سلسلهبحثهای علمی كه نتيجه عملی ندارد چيز ديگری نيست پس فايده اين بحثهاچيست ؟ نظير حرف آن كسی كه از او سؤال كردند : قرمه با " غين " استيا با " قاف " ؟ گفت : نه با غين است و نه با قاف ، با گوشت استو روغن حالا بحث اينكه اخلاق از چه مقوله ای است ، ممكن است بعضی خيالكنند صرفا يك بحث نظری غير عملی است ولی اين طور نيست شناختن اينكهاخلاق از چه مقوله ای است ، ممكن است بعضی خيال كنند صرفا يك بحث نظریغير عملی است ولی اين طور نيست شناختن اينكه اخلاق از چه مقوله ای استو اينكه از يك مقوله است يا از چند مقوله ، تأثير فراوانی دارد دراينكه ما بدانيم اگر بخواهيم اخلاق را در جامعه تكميل و تتميم بكنيم ازكجا بايد شروع بكنيم ، و اتفاقا چنين سرگشتگيی وجود دارد افرادی كه طرزتفكرشان همان طرز تفكر هندی و مسيحی است میگويند اخلاق يعنی محبت داشتن، دشمن نداشتن ، كدورت نداشتن اگر میخواهيد اخلاق در جامعه بياوريد ، حسمحبت را در جامعه زياد كنيد و كاری كنيد كه كدورتها ، نفرتها و دشمنيهااز ميان برود دشمنی را در جامعه از ميان ببريد و محبت را در دلها برقرار كنيد ، اين اخلاق است ولی آن كسی كه اخلاق را از مقوله علم میداندمانند سقراط ، حرفش چيز ديگر است او میگويد مردم را بياموزانيد ، تعليمكنيد ، دانا كنيد ، وقتی مردم دانا شدند همان دانش برای آنها اخلاق استطبق اين عقيده ، هر آدم فاسد الاخلاقی به آن دليل فاسد الاخلاق است كه ناداناست منشأ فساد اخلاق ، نادانی است پس علم بر قرار كنيد كافی است :علموهم و كفی . |