من نمیخواهم خودم را تبرئه كنم چون میدانم كه نفس ، انسان را به بدیفرمان میدهد . پس [ طبق اين آيات ] آن چيزی كه در قرآن به نام "نفس"و " خود " از او اسم برده شده ، چيزی است كه انسان بايد با چشم بدبينیو به چشم يك دشمن به او نگاه كند ، نگذارد او مسلط بشود ، و او را هميشهمطيع و زبون نگه دارد . در مقابل ، ما به آيات ديگری بر میخوريم كه از نفس - كه باز معنايشخود است - تجليل میشود : « و لا تكونوا كالدين نسوا الله فانساهم انفسهم( 1 ) از آن گروه مباشيد كه خدای خود را فراموش كردند ، خدا هم خودشانرا ، نفسشان را از آنها فراموشاند خوب اگر اين نفس همان نفس است چهبهتر كه هميشه در فراموشی باشد . « قل ان الخاسرين الذين خسروا انفسهم ( 2 ) بگو باختگان ، زيان كردگان ، آنها نيستند كه ثروتی را باخته و ازدست داده باشند يعنی آن يك باختن كوچك است باختن بزرگ اين است كهانسان نفس خود را ببازد ، خود خود را ببازد و به اصطلاح اگزيستانسياليستهای امروز خويشتن خود را ببازد ، ثروت ، سرمايه مهمینيست ، بزرگترين سرمايه های عالم برای يك انسان ، نفس خود انسان استاگر كسی خود را باخت ديگر هر چه داشته باشد گويی هيچ ندارد ، كه به اينتعبير باز هم ما در قرآن داريم [ بنابر اين در قرآن از يك طرف ]تعبيراتی از قبيل فراموش كردن خود ، باختن خود ، فروختن خود ، به شكلفوق العاده شديدی نكوهش شده كه انسان نبايد خودش را فراموش كند ، پاورقی : 1 ) سوره حشر ، آيه . 19 2 ) سوره زمر ، آيه . 15 |