ولی باز كوشش كرده يك تعريف ناقصی برای عدالت به دست بدهد . گفته :عدالت عبارت است از هماهنگی اجزاء با كل حتی عدالت اجتماعی را هم كهتعريف میكند میگويد عدالت اجتماعی يعنی اينكه هر فردی هر مقدار كهاستعداد دارد ، كار بكند و به اندازه كار خودش پاداش بگيرد و تمامافراد بايد اين جور باشند اگر جامعه از چنين افرادی تشكيل شد آنوقتاجزاء اين جامعه همه هماهنگ هستند نه اينكه يكی زياد كار بكند و ديگریكم كار بكند و محصول كار اولی را به دومی بدهند ، يا يكی اساسا كار نكندو بعد محصول كار ديگران را به خودش اختصاص بدهد در اين صورت علاوه براينكه افراد عادل نيستند ، جامعه هم عادل نيست جامعه كه عادل نبود زيبانيست ، و جامعه ای كه عادل و زيبا نبود قابل بقا نيست او درباب عدالتچنين حرفی دارد و میگويد " اخلاق " يعنی دستگاه روحی انسان كه مجموعه ایاست از انديشه ها ، تمايلات و خواسته ها ، اراده ها و تصميمها ، اجزائشمثل يك اتومبيل با همديگر تناسب داشته باشد ولی گفتيم خود تناسب راكسی نمیتواند بيان كند كه فرمولش چيست همين قدر میگويد : تناسب وتوازن و هماهنگی كامل ميان عناصر روحی انسان در نظر او انسانی كه ديگراناو را در حد اعلی ستايش میكنند ، " انسان كامل " يعنی انسانی كه درناحيه روح در نهايت درجه زيبا است و همان طور كه گفتيم زيبايی به همراهخودش جاذبه و كشش دارد ، عشق و طلب میآفريند ، حركت میآفريند ،ستايش میآفريند ، چنانكه ما میبينيم يكی از خصوصيات علی عليه السلام آنعدل و توازن و هماهنگی كاملی است كه در روح اين انسان ملكوتی هستانسانی است كه از قديم او را انسان كامل الصفات و جامع الاضداد میشناسند. |