همدانی كه از اعاجيب اهل معنی بوده مینويسند كه يك آقايی آمد پيشمرحوم آخوند و مرحوم آخوند او را توبه داد چهل و هشت ساعت بعد وقتی آمد، ما او را نشناختيم آنچنان عوض شده بود از نظر چهره و قيافه كه ما باورنمیكرديم كه اين همان آدم چهل و هشت ساعت پيش است . من اين را از نظر خصلت بشری مورد مطالعه قرار میدهم : اين دگرگونی آنآقای تائب در محضر آخوند ملاحسينقلی همدانی ، كه راهش به آن طرف استيكمرتبه بر میگردد به اين طرف و عليه خودش شورش و عصيان و انقلابمیكند ، چه توجيهی دارد ؟ كی عليه كی قيام و شورش و انقلاب میكند ؟اينها است كه برای بشر درس است ، درس بزرگ « من عرف نفسه عرف ربه»اگر انسان خود را بشناسد خدای خودش را شناخته است . اين گرايشهای شديد از كجا پيدا میشود ؟ ريشه و منبعش كجاست ؟ دربابگرايشهای اخلاقی كه يكی از آنها توبه بود ، گرايشهای ديگری هست كه بامنفعت يك فرد اصلا سازگار نيست و فقط اسمش خدمت به جامعه و بشريتاست ، مثل : خود را فانی كردن برای باقی ماندن جامعه ، خود را محرومكردن برای رفاه جامعه ، خود را در رنج انداختن برای به آسايش رسيدنجامعه ، كه اينها با هيچ حساب مادی جور در نمیآيد . آيا روح اجتماع است كه گرايشهای اخلاقی را الهام میكند ؟ حال وقتی میخواهند اين گرايشها را توجيه كنند چه میگويند ؟ بعضی گفتهاند روح اجتماع است كه وحی میكند ، روح اجتماع الهام |