اين است كه میگويد : در وجود انسان همچنان كه يك سلسله گرايشها بهطبيعت و ماده وجود دارد و اينها انسان را با طبيعت پيوند میزنند و ملاكپيوند و ارتباط انسان با طبيعت اند ، يك سلسله گرايشهای ديگر وجود داردكه با حسابهای مادی جور در نمیآيد بلكه ضد حسابهای مربوط به پيوند انسانبا طبيعت است ، زيرا پيوند انسان با طبيعت برای اين است كه انسان ازطبيعت و خارج وجود خودش بهره كشی بكند و نفع ببرد ، ولی اين گرايشها بااين حرفها جور در نمیآيد انسان يك سلسله خواستها در اين عالم دارد كه باجنبه طبيعی و مادی وجود او جور در نمیآيد و میگويد : اينها دليل است براينكه عالمی ديگر وجود دارد و اين احساسها ما را با عالم ديگر پيوندمیدهد الهامهای معنوی و خدايی ، خدا جويی ها ، نيكی جويیها ، خير جويی هاو معنويت جويی ها هميشه در بشر وجود داشته و دارد و قابل مبارزه وجايگزينی نيست در نظر دارم ان شاء الله فردا شب كه شب آخر اين جلسه همهست ، درباره " خلاهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر " برای شما بحثی بكنمكه آن مقدار خلا معنوی و اخلاقی كه اين موجهای ماترياليستی دنيا به وجودآورده اند و اين مبارزه ای كه با فطرت بشر شده است ، امروز چه مشكله ایبرای بشر به وجود آورده ؟ پس يك راه ديگر برای اينكه « من عرف نفسه عرف ربه » همين گرايشها ،تمايلات و وابستگيهای معنوی انسان است . تعصب نسبت به ماترياليسم اين موج ماترياليسم كه در دنيا پيدا شد و به دنبال خود نكبتها برای بشربه وجود آورد ، در دنيا غرب بيشتر عكس العمل بسيار شديدی است در |