چيزهايی كه ما و شما آنها را به صورت اشياء ساكن میبينيم ، عينا مثل آبرودخانه است كه به سرعت در حركت میباشد ولی ما كه از دور نگاه میكنيم، خيال میكنيم ايستاده است . معنای اينكه يك شی در حركت است اين استكه هر مقدار از آن شی در يك لحظه از زمان هست ، در لحظه بعد نيست .اجزاء حركت از يكديگر مخفی هستند ولی در عين حال همين حركتهای عالم بايك نظام مشخص است . آيا " من " عوض میشود ؟ میآييم سراغ بدن خودمان . بدن ما هم يك جريان دائم است ، از سلولهاگرفته تا اتمها و آن ذراتی كه اتم را تشكيل میدهد بعضی از سلولهای بدندائما میميرند و به جای آنها سلولهای نو میآيد آنهايی هم كه نمیميرندبدنشان دائما در حال عوض شدن است يعنی به نظر دقيق ، حتی بدن يك ساعتپيش با بدن حالا فرق دارد قدما میگفتند بدن ، هفت سال يك بار عوضمیشود ولی با نظر دقيق ، حتی بدن يك ساعت پيش عين بدن اين ساعت نيست، تا چه رسد به بدن يك سال پيش در يك آدم مثلا هشتاد ساله ، بدن هشتادسال پيش تا حال ، به يك معنی آنا فانا عوض شده ، و اگر خيلی مصالحهبكنيم ، بايد بگوييم چندين بار عوض شده است ولی " من " چطور ؟ آيا "من " عوض شده است ؟ اگر سن من پنجاه سال باشد آيا من امروز همان منپنجاه سال پيش است واقعا و حقيقتا ؟ يا اينكه من خيال میكنم من آن "من " هستم ، آن " من " رفته و يك " من " ديگر آمده ؟ پاسخ اين است: بدن كه طبيعت است دائما در حال عوض شدن است ولی " من " |