شد ، آن وقت خوردن ما ، خوابيدن ما ، راه رفتن ما ، حرف زدن ما و خلاصهزندگی و مردن ما يكپارچه میشود اخلاق ، يعنی يكپارچه میشود كارهای مقدس :« ان صلاتی و نسكی و محيای و مماتی لله رب العالمين »( 1 ) . همه چيزمیشود لله ، و همه چيز میشود اخلاق . درباب اخلاق يك سلسله نظريات ديگر هم هست و اول قصد داشتم آنها راهم ذكر بكنم بعد بپردازم به نظريه پرستش ، ولی ديدم اينها بحث ما را ازمحور خودش خارج میكند ، چون آن نظريات در واقع میخواهند شريفترينشرافتها را از انسان بگيرند و اصلا میخواهند معتقد نباشند كه واقعا يكسلسله كارهای اخلاقی و شرافتمندانه ای هم در عالم وجود دارد و انسانهايیبدون آنكه بخواهند منافع مادی داشته باشند آن كارها را به خاطر خصلتشرافت و قداستشان انجام میدهند در واقع منكر اخلاق به اين معنی هستند . [لذا ] آن نظريات را بعد انتقاد میكنيم . مثلا نظريه برتراند راسل كه اخلاقرا از مقوله هوشياری میداند ، يا اخلاق ماركسيستی و يا اخلاق اگزيستانسياليستی را ان شاء الله خواهيم گفت ولی اينها اخلاق را از اوجخودش پايين آورده اند ، در حالی كه برای انسان شرافتی قائل هستند و بهانسانيت اعتقاد دارند . اخلاق فقط در مكتب خدا پرستی قابل توجيه است البته اين را هم عرض بكنم : تمام كسانی كه [ اخلاق به اين معنیپاورقی : 1 ) سوره انعام ، آيه 162 [ ترجمه : همانا نماز و طاعت و كليه اعمالمن و حيات و ممات من همه برای خداست كه پروردگار جهانهاست ] . |