[ توضيح مترجم ]
آنچه آن حضرت درباره خوارج پيشگويى كرد به تمامى واقع شد ، در پيشامد نهروان ،
همگى پيش از عبور از نهر كشته شدند و جز نه نفر كسى از آنان زنده نماند ، و اين پيشگويى درباره آنان زبان بد گويان را كند كرد كه مىگفتند على مردمى پارسا را كه از اصحابش بودند كشته است و بعد از آن مرام خوارج منتشر شد ، ولى هميشه طرفداران آن متوارى و بى سر و سامان بودند تا آنكه شمشيرهاى قاطع كه بدان اشاره فرمود ، از قبيل شمشير مهلب بن أبى صفره نابودشان كرد .
[ 574 ]
58 دون النّطفة و قال عليه السّلام لمّا عزم على حرب الخوارج و قيل له :
إنّ القوم قد عبروا جسر النّهروان نظرة إلى المستقبل و عاقبة الخوارج
مصارعهم دون النّطفة . و اللّه لا يفلت منهم عشرة ، و لا يهلك منكم عشرة . [ 1 576 ] قال السّيد ، رحمه اللّه تعالى :
يعني بالنّطفة ماء النّهر ، و هي أفصح كناية عن الماء ، و إن كان كثيرا جمّا . و قد أشرنا إلى ذلك فيما تقدّم عند مضيّ ما أشبهه .
[ 575 ]
58 اين سوى آب آن حضرت عليه السّلام گفت :
چون عازم جنگ خوارج گرديد و به او گفته شد كه آنان از پل نهروان عبور كردهاند :
آيندهنگرى و بيان سرانجام خوارج
كشتارگاه آنان در كنار و اين سوى نهر است . به خدا سوگند از آنان ده تن خلاص نشود ، و از شما ده نفر هلاك نگردد [ 1 577 ] سيّد رضى گويد :
مقصود از نطفه آب رودخانه است ، و اين كنايه از آب از فصيحترين شكل سخن گفتن است ، گرچه آن آب بسيار و سرشار باشد . و پيش از اين هم ، در هنگام بيان تعبيرى شبيه بدين ، ياداورى شده است .
[ 576 ]
[ 1 574 ] ما روي مثل هذا القول في مصادر أخرى :
الف « كتاب الخوارج » للمدائني :
و ذكر المدائني في كتاب « الخوارج » قال : لمّا خرج عليّ عليه السّلام إلى أهل النهر ، أقبل رجل من أصحابه ممّن كان على مقدّمته يركض ، حتى انتهى إلى عليّ عليه السّلام ، فقال : البشرى يا أمير المؤمنين قال : ما بشراك ؟ قال : إنّ القوم عبروا النهر لمّا بلغهم و صولك ، فأبشر ، فقد منحك اللّه أكتافهم ، فقال له : اللّه أنت رأيتهم قد عبروا ؟ قال : نعم . فأحلفه ثلاث مرّات ، في كلّها يقول :
نعم . فقال عليّ عليه السّلام :
« و اللّه ما عبروه و لن يعبروه ، و إنّ مصارعهم لدون النّطفة ، و الّذي فلق الحبّة ، و برأ النّسمة ، لن يبلغوا الأثلاث و لا قصر بوازن ، حتّى يقتلهم اللّه ، و قد خاب من افترى . . . » . ( إبن أبي الحديد ،
شرح ، ج 2 ، ص 272 ) .
ب « الكامل » للمبرّد :
قال المبرّد : و قد قال عليّ ، و قيل له : إنّهم يريدون الجسر ، فقال : « لن يبلغوا النّطفة » ، و جعل الناس يقولون له في ذلك ، حتى كادوا يشكّون ، ثم قالوا : قد رجعوا يا أمير المؤمنين ، فقال : « و اللّه ما كذبت و لا فكذبت » ، ثمّ خرج اليهم في اصحابه ، و قد قال لهم :
« إنّه و اللّه ما يقتل منكم عشرة ، و لا يفلت منهم عشرة » .
فقتل من أصحابه تسعة ، و أفلت منهم ثمانية . ( ج 2 ، ص 140 ) .
[ 577 ]
[ 1 575 ] ترجمه روايات ديگر :
الف « كتاب الخوارج » نوشته مدائنى :
مدائنى در كتاب « خوارج » گويد : هنگامى كه على عليه السّلام به سوى نهروانيان رفت ، يكى از ياران او كه در سپاه پيشتاز بود به سرعت مىراند ، تا اينكه به على عليه السّلام رسيده گفت : مژده امير المؤمنين گفت : چه مژدهاى دارى ؟ گفت : همينكه دشمنان خبر رسيدن ترا شنيدند از رودخانه گذشتند ، مژده باد كه خدا شانههاى آنان را در اختيارت قرار داد ، به او گفت : ترا به خدا قسم تو ديدى كه گذشتهاند ؟ گفت : آرى سه بار او را قسم داد ، و در هر سه بار گفت : آرى . پس على عليه السّلام گفت :
به خدا قسم عبور نكردهاند و هرگز از آن عبور نمىكنند ، و بدون شك كشتارگاهشان اين سوى آب است ، به آن كس كه دانه را شكافت ، و جانها را آفريد به اثلاث و قصر بوازن نمىرسند كه خدا آنان را مىكشد ، و زيانكار آن كس است كه افترا بست . . .
ب « كامل » نوشته مبرّد :
مبرّد گويد : على سخن گفت و به وى گفته شد : آنان قصد دارند به طرف پل بروند ، گفت :
« هرگز به آب نرسيدهاند » ، و مردم شروع كردند به سخن گفتن در اين مورد تا آنجا كه نزديك بود نسبت به سخن امير المؤمنين شك كنند ، آنگاه گفتند : برگشتهاند يا امير المؤمنين . آنگاه گفت : « به خدا قسم نه به من دروغ گفتهاند و نه دروغ گفتهام » ، سپس در ميان ياران به سويشان حركت كرد و بدانان گفت :
« از شما ده نفر كشته نمىشود ، و از آنان ده نفر نجات نمىيابند » .
در واقع از ياران او نه نفر كشته شدند ، و از خوارج هشت نفر نجات يافتند .