سند
اين كلمات بخشى از خطبهايست كه امير المؤمنين در جريان و به مناسبت جنگ جمل ايراد كرده است ، و داستان آنرا شيخ مفيد عليه الرحمة در « كتاب الجمل » ( ص 177 از قول واقدى ) ، در دنباله توضيحاتى كه ذيل خطبه 8 بيان شد ، بدين مضمون نقل مىكند :
چون طلحه و زبير خبر خطبه حسن بن على عليهما السّلام و مدح عمرو بن احيحه درباره آن حضرت را شنيدند ، طلحه به پا خاسته در ميان يارانش خطبه مىخواند و در سخنانش تهديدها و گرد و خاكهاى فراوانى مىكند ، خبر اين سخنان به امير المؤمنين مىرسد ، آن جناب ، هم به منظور روشن كردن افراد خود ، و هم براى آموزش شيوه جنگ و مبارزه و برخورد درست و انسانى ، در ضمن خطبهاى مفصّل ، جريان آمدن طلحه و زبير به بصره و كشتن حكيم بن جبله [ ن . ك . به : امام على بن أبى طالب ، نوشته عبد الفتّاح عبد المقصود ، ج 3 : فاجعه جمل ، ص 169 99 ] و رفتارشان با فرماندار امام بر بصره :
عثمان بن حنيف [ ن . ك . به : همان كتاب ] را بيان مىكند ، سپس در توصيف آن گفتار و كردارشان اين سخنان را مىفرمايد .