[ توضيح مترجم ]
جنگهاى اوّلى مسلمانان بيشتر ميان خويشاوندان بود ، جنگ بدر و احد و احزاب با قريش بود كه پسر عموها و كسان پيغمبر اكرم و امير المؤمنين عليهما السّلام بودند . گويند در جنگ بدر از جمله اسيرها عقيل برادر امير المؤمنين بود ، به على ( ع ) گفت : با ما چه رفتار خواهيد كرد ؟ گفت : اگر پيغمبر دستور فرمايد خواهمت كشت
[ 554 ]
55 عود الإيمان و من كلام له عليه السّلام الإستقامة في سبيل العقيدة و الإيمان
و لقد كنّا مع رسول اللّه ، صلّى اللّه عليه و آله ، نقتل آباءنا و أبناءنا و إخواننا و أعمامنا ، ما يزيدنا ذلك إلاّ إيمانا و تسليما ، و مضيّا على اللّقم ، و صبرا على مضض الألم ، و جدّا على جهاد العدوّ . [ 1 556 ] ( 1 ) و لقد كان الرّجل منّا و الآخر من عدوّنا يتصاولان تصاول الفحلين يتخالسان أنفسهما ، أيّهما يسقي صاحبه كأس المنون ، فمرّة لنا من عدوّنا و مرّة لعدوّنا منّا . فلمّا رأى اللّه صدقنا أنزل بعدوّنا الكبت ، و أنزل علينا النّصر ، حتّى استقرّ الإسلام ملقيا جرانه ، و متبوّئا أوطانه . ( 2 ) و لعمري لو كنّا نأتي ما أتيتم ، ما قام للدّين عمود ، و لا اخضرّ للإيمان عود . و أيم اللّه لتحتلبنّها دما ، و لتتبعنّها ندما [ 2 556 ] ( 3 )
[ 555 ]
55 درخت ايمان از سخنان آن حضرت عليه السّلام است پايدارى در راه عقيده و ايمان
ما ، ( در خدمت و در ركاب ) رسول خدا ، صلّى اللّه عليه و آله كه بوديم پدرها و پسرها و برادرها و عموهاى خود را مىكشتيم ، اين كشتار و ( صبر در راه خدا هيچ ما را متزلزل نمىكرد و ) در روحيه ما چيزى جز ايمان و تسليم ( و چيره شدن بر مشكلات ) راه ، و گذشتن از آن ، و بردبارى بر دردهاى سوزناك ، و جديت در جهاد دشمن ،
نمىافزود . [ 1 557 ] ( 1 ) چه بسا پيش مىآمد ، كه مردى از ما و ديگرى از دشمن ما مانند دو ( قوچ يا شير ) نر با هم در آويخته مىخواستند جان يكديگر را بربايند ، تا ( در اين ميان ) كدام يك به چابكى كاسه مرگ را به رفيق خود بچشاند ، پس گاهى كارزار از كشتار و شكست دشمن به نفع ما بود ، و گاهى به سود دشمن ما . چون خداوند صدق ( نيات و پايدارى ) ما را ديد ( مرغ شوم ) زبونى و خوارى را بر سر دشمن ما ، و ( هماى فرخنده ) پيروزى را بر سر ما نازل كرد ، تا اسلام در قرارگاه خود مستقر گرديد و سينهاش به زمين آمد ( اصول و احكام آن مستقر شد و در قلوب رميده جاى گرفت ) و متمكن شد ( مانند شترى كه سينه را به قرارگاه زمين مىگذارد ) و در وطنهاى ( قلبهاى مستعد و نفوس قابل ) خود جايگزين گرديد . ( 2 ) به خدا سوگند : اگر ما مانند شما كار و كوشش داشتيم و بهانه و سستى پيش مىآورديم ، نه ستونى از دين بر پا مىشد ، و نه تنه درخت ايمان سبز مىگرديد . آرى به خدا سوگند از اين ( شترى كه آبستن و پروار كردهايد ) خونهاى فراوان خواهيد دوشيد ، و پشيمانيها به دنبال خواهيد داشت . [ 2 557 ] ( 3 )
[ 556 ]
[ 1 554 ] ما روي مثل هذا الفصل في مصدر آخر :
« وقعة صفّين » لنصر بن مزاحم نصر ، عن عمر بن سعد ، عن إسحاق بن يزيد ، عن الشّعبي : أنّ عليّا قال يوم صفّين حين أقرّ النّاس بالصّلح :
« إنّ هؤلاء القوم لم يكونوا ليفيئوا إلى الحقّ ، و لا ليجيبوا إلى كلمة السّواء حتّى يرموا بالمناسر تتبعها العساكر ، و حتّى يرجموا بالكتائب تقفوها الجلائب ، و حتّى يجرّ ببلادهم الخميس يتلوه الخميس ،
و حتّى يدعو الخيل في نواحي أرضهم و بأحناء مساربهم و مسارحهم ، و حتّى تشنّ عليهم الغارات من كلّ فجّ ، و حتّى يلقاهم قوم صدق صبر ، لا يزيدهم هلاك من هلك من قتلاهم و موتاهم في سبيل اللّه إلاّ جدّا في طاعة اللّه ، و حرصا على لقاء اللّه .
و لقد كنّا مع رسول اللّه ، صلّى اللّه عليه و آله ، نقتل آباءنا و أبناءنا و إخواننا و أعمامنا ، ما يزيدنا ذلك إلاّ إيمانا و تسليما ، و مضيّا على أمضّ الألم و جدّا على جهاد العدوّ ، و الإستقلال بمبارزة الأقران » .
[ 2 554 ] ما روي مثل هذا الفصل في مصدر آخر :
« وقعة صفّين » :
« و لقد كان الرّجل منّا و الآخر من عدوّنا يتصاولان تصاول الفحلين يتخالسان أنفسهما أيّهما يسقي صاحبه كأس المنون . فمرّة لنا من عدوّنا و مرّة لعدوّنا منّا . فلمّا رآنا اللّه صبرا صدقا ، أنزل اللّه بعدوّنا الكبت ، و أنزل علينا النّصر .
و لعمري لو كنّا نأتي مثل الّذين أتيتم ، ما قام الدّين ، و لا عزّ الإسلام . و أيم اللّه لتحلبنّها دما ،
فاحفظوا ما أقول لكم » . ( ص 521 520 ) .
[ 557 ]
[ 1 555 ] ترجمه روايت نصر بن مزاحم در كتاب « وقعة صفين » :
نصر از قول عمر بن سعد ، و او از اسحاق بن يزيد ، و او از شعبى نقل مىكند كه على در روز صفّين هنگامى كه مردم خواستار صلح گرديدند گفت :
« بيگمان اين افراد نه براى بازگشت به حقّ آمادگى داشتهاند و نه براى پاسخ دادن به وحدت كلمه تا اينكه با صفى از رزمندگان و سپس بوسيله لشكرها درهم كوبيده شوند ، و با ستونهاى رزمى و به دنبال آن نيروهاى اعزامى مورد حمله قرار گيرند و سپاههاى كاملى پى در پى به كشورشان كشانيده شود ، و تا اينكه سوارگان در تمام گوشه و كنارهاى سرزمينشان و سراسر كوچه و ميدانهاى شهرشان فراخوانده شود ، و از هر سويى حملات پى در پى بر سرشان ببارد ، و مردمى راست گفتار و پايدار با آنان رو به رو گردد ، مردمى كه هلاكت كشتگان و مردههايشان در راه خدا جز جدّيت بيشتر در فرمانبردارى از خدا و اشتياق به لقاء اللّه ، چيزى بر آنان نمىافزايد .
ما همراه و در ركاب رسول خدا ، صلّى اللّه عليه و آله ، بوديم و پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود را مىكشتيم ، و اين كار جز بر ايمان و تسليم ما و به سر رسانيدن و پيمودن راه پر از خار دردناك ، و جدّيت بر سر جهاد با دشمن ، و نيروى بيشتر در هماوردى با همگنان چيزى نمىافزود » .
[ 2 555 ] ترجمه دنباله روايت نصر بن مزاحم در كتاب « وقعة صفّين » :
« چه بسا پيش مىآمد كه شخصى از ما و شخصى از دشمن ما چون دو قوچ نر به هم در مىآميختند ، و به ربودن جان يكديگر مىپرداختند ، تا كداميك جام مرگ به ديگرى بنوشاند .
آسياى جنگ گاهى به نفع ما عليه دشمن مىگرديد ، و گاهى عليه ما به نفع دشمن . پس همينكه خدا مردان پايدار و درست كردار ما را ديد ، سركوبى مرگ را بر دشمن ما فرود آورد ، و افتخار پيروزى را بر ما ارزانى داشت .
به جانم سوگند اگر ما هم بهانهها و سستيهايى چون شما پيش مىآورديم ، نه كاخ دين بر پاى داشته مىشد و نه اسلام به عزّت و قدرت مىرسيد .
آرى سوگند به خدا ( از اين شتر كه براى خود فراهم ساختهايد ) بيگمان به جاى شير خون مىدوشيد ، و آنچه را امروز به شما مىگويم به خاطر بسپاريد » .
[ 559 ]