[ توضيح مترجم ]
در اوّل اين خطبه ، نشانههاى روزگار بد و اجتماع واژگون را بيان فرموده است كه در چنين اجتماعى مردمان اصلاح طلب و نيكوكار ، بدكار شمرده مىشوند و به نامهاى بد يادشان مىكنند ، و ستمگران بدون مزاحم به سركشى مىپردازند و مردم از آنچه مىدانند منتفع نمىشوند ، و آنچه نمىدانند به انديشه دانستن نيستند ، و بواسطه غفلت از پيشامدهاى هولناك نمىهراسند . در چنين روزگار و اجتماعى ، عموم مردم چهار دستهاند :
اول و دوّم مردمانى هستند شرور و مفسد و خودخواه كه بعضى بواسطه نداشتن وسايل چون افعى سرما زده از غم بىآلتى افسردهاند ، و بعضى وسايل كار را به دست آورده و شرّش را آشكار كردهاند ، سوّم و چهارم مردمان دنيا طلبند ، بعضى از اين دسته مردمان حيلهگر و رياكارند و در عوام فريبى قدرتى دارند به اين جهت بر مركب خود سوارند ، بعضى ديگر از بيچارگى خود را قانع مىنمايانند و لباس پارسايى در بر مىكنند . از اين چهار دسته كه بگذريم مردان حق و خدا پرستى [ هستند كه مىدانند در هر روزگار و موقعيت چگونه عمل كنند و چه موضعى بگيرند . آموزش امام در اين سخن ، نخست شناخت دقيق جهان و مردم ،
سپس موضعگيرى شايسته بر مبناى شناخت است ] .
[ 392 ]
32 الدّهر و النّاس
و من خطبة له عليه السّلام