جمل ( ناكثين )
يكى از فجايع بزرگ تاريخ اسلام ، جريان پيمان شكنان ( ناكثين ) يا كسانى است كه با امير المؤمنين بيعت كردند و يارى او را به گردن گرفتند ، و پيمان خود را در چند مورد تجديد و استوار ساختند ، ليكن خصلتهاى فردى ، خوى قبيلگى ، خودپرستيها ،
و خوى كردن به رفاه ، و گرايش به جمع آورى ثروت و مكنت ، و در نتيجه ،
چشم دوختن به قدرت و حكومت ، آنان را بر آن داشت كه پيمان بشكنند و از مدينه بيرون رفته راهى مكّه شوند و در آنجا با ضدّ انقلابيون ، و طرفداران بنى اميّه ، و هوا پرستان ، و كج انديشان و تنگ نظران به كنكاش نشسته از حيثيّت و اعتبار يكى از زنان پيغمبر و عواطف و احساسات زنانه او ، سود خود و زيان ديگران جستند ، و او را كه به فرمان صريح « قرن في بيوتكنّ » خداى حكيم ، بايد در خانه مىنشست تا بازيچه دست غرض ورزان نشود ، بر شترى نشانيده ، به سوى بصره ، به راه انداختند ،
و با مردم بصره رفتارى نه درخور انسانهايى مسلمان ، در پيش گرفتند و آشوب و كشتار به راه انداختند و در روز جنگ از آن شتر به عنوان پرچم استفاده كرده ، خونها در پاى بر سر پا نگهداشتن آن حيوان زبون ريختند ، و سرانجام با حدود چهل تا هفتاد هزار كشته از هر دو طرف ، خود به هلاكت رسيدند و مجتمع نوپاى و جوان سى و شش ساله اسلامى را به مسيرى از اختلاف و پراكندگى انداختند ، كه هنوز هم به مسير درست خود بازنگشته است .
امير المؤمنين درباره اين فاجعه دردناك سخنها دارد ، و سيد شريف رضى تنها چند نكته كوتاه از آن سخنها را برگزيده است كه 9 قطعه آن ( از 6 تا 14 ) به دنبال يكديگر و 15 قطعه از آنها در خطبههاى 4 ، 22 ، 31 ، 33 ، 73 ، 80 ، 137 ، 148 ،
156 ، 169 ، 172 ، 174 ، 218 ، 219 ، 231 ( بر طبق تنظيم و شمارهگذارى دكتر صبحى صالح ) بطور پراكنده آمده است و 6 نامه از 79 نامه نهج البلاغه : ( 1 ،
2 ، 29 ، 54 ، 57 ، 63 ) نيز در مورد اين حادثه است . شناخت اين فاجعه در تاريخ اسلام ضروريست ، بگونهاى كه دانشمندان و مورخان مسلمان دهها كتاب مستقل تحت عنوان « الجمل » در اين باره نوشتهاند ، و در اين جا بجز توضيحات مختصرى كه آيت اللّه طالقانى قبل از هر خطبه دادهاند ، خواننده علاقهمند مىتواند به جلد سوم كتاب تحليلى : « امام على بن ابى طالب » ، تحت عنوان « فاجعه جمل » نوشته عبد الفتّاح عبد المقصود ، مراجعه كند .
[ 168 ]