[ توضيح مترجم ]
اين كلام نيز راجع به طلحه و زبير و اصحاب جمل است كه عايشه را با جمعيت غوغائى و مردمى پراكنده و بى رأى به راه انداختند ، و مانند ابرهاى سياه افق را تاريك كردند ،
و محمل عايشه را در ميان انبوه مردم ، چون قطعه ابر تاريكى كه در ميان طوفان باد به شكلهاى گوناگون در مىآيد ، بر پا داشتند ، و بانگهاى رجز تهديد آميزشان چون نهيب رعد و برق فضا را پر كرده بود ، ولى چون داراى هدف روشن و مشترك و مبدأ صحيحى نبودند با
[ 185 ]
يك حمله سپاه حق درهم شكستند و همين كه شتر از پا در آمد چون خاشاك در برابر باد از هر سو پراكنده شدند . اين است وضع مردمى كه داراى روحيه سالم و هدف روشن نيستند ،
غوغايشان فضاى هوا و صفحات اوراق را پر مىكند ، ولى براى عمل صحيح همگى واماندهاند و در روز سخت همه پراكندهاند ، اما مردمى كه هدفشان روشن و در پيشامدها با نظر صحيح قضاوت مىكنند و شهوات و اوهام بصيرتشان را نپوشانده ، زبان فضول پر هياهو را مىبندند و اعضا و قواى عملشان را به كار مىبرند تا دشمن را از پا در نياورند و نقشهاش را به هم نزنند ، رعد و برقى ندارند و تا اعمالشان بواسطه هماهنگى و اشتراك هدف با هم ضميمه نشود و چون باران تند بر سر دشمن نريزند و زندگانى را بر او تيره نسازند ، سيلى به راه نمىاندازند .
[ 186 ]
9 الفشل و من كلام له عليه السّلام
اللّغط و الدّعاية قبل العمل ، يورث الفشل و قد أرعدوا و أبرقوا ، و مع هذين [ 1 ] الفشل ، و لسنا نرعد حتّى نوقع ، و لا نسيل حتّى نمطر .
[ 1 ] في بعض النسخ المخطوطة : و مع هذين الأمرين .
[ 187 ]
9 شكست از جمله سخنان آن حضرت عليه السّلام است سر و صدا و تبليغات ، پيش از عمل ، شكست به بار آرد
آنان رعدى زدند و برقى نمايان كردند ، و با وجود اين رعد و برق سرانجام كارشان شكست و زبونى بود ، ما رعدى نمىزنيم تا بر سر دشمن فرود آييم ، و سيلى به راه نمىاندازيم تا آنگاه كه بباريم .
[ 188 ]