مواقف الإمام و غيره في الفتنة
لو أمرت به لكنت قاتلا ، أو نهيت عنه لكنت ناصرا ، غير أنّ من نصره لا يستطيع أن يقول : خذله من أنا خير منه ، و من خذله لا يستطيع أن يقول :
نصره من هو خير منّي . ( 1 ) و أنا جامع لكم أمره : استأثر فأساء الأثرة ، و جزعتم فأسأتم الجزع ، و للّه حكم واقع في المستأثر و الجازع . [ 1 380 ] ( 2 )
[ 379 ]
30 خود گزينى و بيتابى از سخنان آن حضرت است درباره كشته شدن عثمان موضعگيرى امام و ديگران در شورش عليه عثمان
اگر به كشتن عثمان امر كرده بودم بىشك قاتل او بودهام ، و اگر از كشتن او نهى كرده بودم به يقين ياورش بودهام 1 . آنچه مسلّم است ، به يقين كسى كه او را يارى كرده نمىتواند بگويد : من از كسى كه او را يارى نكرد برترم ، و كسى كه او را يارى نكرد و خوارش داشت نمىتواند بگويد : كسى كه او را يارى و پشتيبانى كرده از من بهتر است . ( 1 ) 2 من پيشامد عثمان را با تعريف جامعى براى شما مىگويم : عثمان خود خواهى و خود سرى پيش گرفت تا آنجا كه اين خوى در او قوى شد و از حدّ تجاوز كرد ، شما هم به هراس آمده بيتابى كرديد و كارتان از حدّ تجاوز كرد . خداى را درباره آن خود پرست و اين بيتابى حكمى حتمى است . [ 1 381 ] ( 2 )
-----------
( 1 ) يعنى نه من به كشتن او امر كردهام ، و نه با شمشير از او به دفاع برخاستم . امّا دفاع آن حضرت از عثمان در مدت محاصره و قبل از آن ، با موعظه و نصيحت ، مسلّم است . همان حضرت بود كه حسنين را امر فرمود مردم را از اطراف خانه عثمان متفرّق كنند . ( مترجم )
-----------
( 2 ) يعنى آنچه نزد همه مسلّم است اينكه ياوران عثمان مردم پست و فرومايهاى مانند مروان و ديگران بودهاند .
[ 380 ]
[ 1 378 ] ما نقل مثل هذا الفصل في مصادر أخرى .
« كشف المحجّة لثمرة المهجّة » للسيّد ابن طاووس :
ثقة الاسلام محمّد بن يعقوب الكليني ، رفع اللّه درجاته ، عن عليّ بن إبراهيم ( ره ) بإسناده قال :
كتب أمير المؤمنين ، عليه السّلام ، بعد منصرفه من النهروان ، كتابا و أمر أن يقرأ على الناس . . . :
« و أمّا أمر عثمان ، فكأنّه علم من القرون الأولى علمها عند ربّي في كتاب لا يضلّ ربّي و لا ينسى :
خذله أهل بدر ، و قتله أهل مصر ، و اللّه ما أمرت و لا نهيت ، و لو أنّني أمرت كنت قاتلا ، و لو أنّني نهيت كنت ناصرا ، و كان الأمر لا ينفع فيه العيان ، و لا يشفي منه الخبر . غير أنّ من نصره لا يستطيع أن يقول هو : « خذله من أنا خير منه » ، و لا يستطيع من خذله أن يقول : « نصره من هو خير منّي » .
و أنا جامع أمره : إستأثر فأساء الأثرة ، و جزعتم فأسأتم الجزع ، و اللّه يحكم بينكم [ خ : بيننا ] و بينه ، و اللّه ما يلزمني في دم عثمان تهمة . . . » . ( الفصل 155 ، ص 173 نهج السعادة ، باب الكتب ، ج 2 ، ص 223 ) .
[ 381 ]
[ 1 379 ] ترجمه روايت منبع ديگر :
« كشف المحجّة لثمرة المهجّة » :
ثقة الاسلام محمّد بن يعقوب كلينى ، كه خدا مقامش را بلند گرداناد ، از على بن ابراهيم نقل مىكند كه او به اسناد خود گويد : امير المؤمنين عليه السلام ، پس از بازگشت از نهروان ، نامهاى نوشته فرمان داد براى مردم خوانده شود . . . :
و امّا كار عثمان ، گويى دانشى است از سرگذشت مردمان نخستين تاريخى كه دانش قانون گذشته بر آنان در پيشگاه پروردگارم در كتابى است ( داراى سنّت و قانونى است مشخص از مشيتهاى الهى و حتمى ) . پروردگارم نه عملى را گم مىكند و نه از ياد او مىرود : عثمان را بدريان بىياور گذاشتند ، و مصريان كشتند ، سوگند به خدا من بدان فرمان ندادم و از آن نهى نكردم ، اگر بدان فرمان داده بودم قاتل بودم ، و اگر نهى كرده بودم ياور به شمار مىرفتم ، وضع به گونهاى بود كه نه مشاهده عينى نفعى براى روشن شدن مطلب دارد ، و نه پرده ابهامى از روى خبر بر مىدارد . ليكن كسى كه او را يارى كرد نمىتواند بگويد : « من بهتر از كسى هستم كه به يارى او اقدام نكرد » ، و كسى كه او را يارى نكرد نمىتواند بگويد : « كسى كه او را يارى كرد از من بهتر است » .
من جريان عثمان را بطور همه جانبه برايتان روشن مىكنم : او خود گزينى پيشه كرد و اين راه را به شيوه بدى پيمود ، شما هم در شورش عليه او بيتابى كرديد و به روش بدى آن را به پايان رسانيديد ، و اين تنها خداست كه عادلانه و كامل ميان شما [ ميان ما ] و او حكم مىكند ، و به خدا قسم هيچ تهمتى در خون عثمان گردن مرا نمىگيرد . . .
[ 382 ]