[ در ذيل بخش 5 اين خطبه آية اللّه طالقانى توضيحات زير را در پاورقى آورده است ]
اين قسمت ديگرى است از خطبهاى كه امير المؤمنين در ابتداى حكومت خود فرموده است . در ابتداى اين سخن پايان زندگانى و عاقبت سير حياة را تذكر مىدهد كه به طرف سعادتگاه بىپايان بهشت ، و يا شقاوتگاه ابدى دوزخ است ، مردمى كه متوجه عاقبت زندگانى باشند در پيش روى خود درجات عالى فردوس و دركات جهنم را با ديده ايمان و عقل مىنگرند ، هر لحظهاى كه سير حياة آنان را به جلو مىراند و هر عمل و انديشهاى كه از آنان سر مىزند نگرانند كه به كدام طرف نزديك شدهاند و از كدام دور ماندهاند ، هميشه جوياى اسبابى هستند كه به مقصود نهاييشان نزديك كند . چنين مردمى يكسره نيروهاى خود را براى چنين هدفى به كار انداختهاند ، ساعات و دقايق عمر را در برابر همت عالى خود كم و كوتاه مىبينند ، وقت را به گرانبهاترين قيمت ، اگر ممكن شود ، خريدارند ، به كارهاى ضرورى زندگانى دنياى خود از راه وظيفه قيام مىكنند ، ولى مردمى كه هوشيار عاقبت زندگانى نيستند و خود را براى ابديت نمىدانند . به دنبال آرزوهاى فريبنده هستند كه با هزار برابر عمر خود كه در كوشش باشند بدان نتوانند رسيد ، هر لحظه از پس پرده و هم هوسى براى سرگرمى آنان جلوه مىكند . اين مردم در هر اجتماعى خود مفتونند و ديگران را به فتنه دچار مىكنند . براى سير كردن و فرو نشاندن آتش حرص و طمع خود مردم را به گرد خود جمع مىكنند و به نامهاى جالبى مانند قهرمان سياست ، مرد اجتماع و اقتصاد ، خير خواه امت ،
خود را محل و كانون آرزوهاى مردم عقب مانده از آمال نشان مىدهند . اين مردم در زبان فلاسفه الهى قديم اشراف و سرمايه پرست ناميده مىشدند كه در مقابل مردان فضيلتند .
اينها بزرگترين مانع پيشرفت حق و عدالتند . امير المؤمنين در جمله اوّل اين سخن اشاره مىفرمايد كه خطر حكومت حقه ما از اين مردم است كه شاغلى از توجّه بهشت و جهنم ندارند . پس از آن مردم را نسبت به اين حقيقت به سه دسته تقسيم مىكند : آنها كه حقيقت سعادت را تشخيص دادهاند و راه آنرا در پيش گرفتهاند و با كوشش تمام رو به مقصودند ،
اينها خود را به ساحل نجات مىرسانند ، دسته دوم كسانى كه در طلبند اما از علاقههاى مختلف سنگين بار و كند روند ، اينها اميدوار به نجاتند ، دسته سوم يكسره سرگرم آرزوها و اوهامند و ظرف قلبشان آكنده شده رغبتى براى كمال در آنها نمانده است . اينها رو به آتش سرنگونند . براى رسيدن به مقصود عالى سعادت بايد راه وسط دين و قانون را با دقت مراعات كرد ، انحراف اندك عاقبتش پرتگاه ابد است ، كتاب خدا و آثار نبوت براى روشن كردن راه وسط است ، پيشرفت سنّت و عاقبت نيك از همين راه است ، كسانى كه با ادعاهاى دروغ و دين سازى مردم را از سلوك اين راه باز مىدارند هلاك و خسرانشان حتمى است .
[ 225 ]
در اين حكومت هر كس آشكارا دستهبندى و دشمنى كند نابود خواهد شد ، بايد هر كس قدر خود را بشناسد و به نظم امور خود پردازد .
در سايه حكومت تقوى هر كس به آرزوى خود مىرسد و از آسايش و نعمتهاى عادلانه بهرهمند مىگردد و آب عدالت زراعت همه را سيراب مىكند ، پس وظيفه همه است كه نخست در زير پرده خانه ، امور شخصى و خانوادگى را اصلاح كنند ، كسانى كه زندگانى داخليشان مختل است و از ادراه آن عاجزند فضولى است كه به انديشه اداره سياست اجتماع و اصلاح امت باشند . اما در لغزشهاى گذشته و اشتباهات پيشين توبه در عقب جوياى گناهكاران است ، هر بهره و خوشى كه در اين حكومت براى هر كس دست داد پروردگار را ستايش كند ، و هر نكبت و بدى به هر كس كه روى آورد خود را ملامت نمايد .
[ 226 ]
16 الثّورة الإجتماعيّة و من خطبة له عليه السّلام لمّا بويع بالمدينة