فهرست مطالب
بقيه تفسير عمومى خطبه بيست و هفتم 3
شهادت و شهيدان 3
نگاهى به حقيقت شهادت 3
تعريفات چهارگانه 4
مسأله يكم دوم 5
مختصات حيات معقول يكم چهارم 6
شخصيت شهيد و هدف از شهادت عنصر شخصيت در ارزشيابى شهادت 8
مراحل دوگانه شهادت مرحله يكم 10
مرحله دوم 11
انواع هدفها براى پايان دادن بزندگى 12
بررسى انگيزههاى امام حسين ( ع ) در قيام و شهادت 12
يكم تا هشتم 17 13
عشق و شهادت 19
تحليل نوع عشقها 23 22
تفسيرى درباره شهادى و شهيدان از ديدگاه قرآن 12
و هو لباس التقوى و درع اللّه الحصينة و جنته الوثيقة 28
نبرد در راه حيات معقول حافظ تقوى است 27
عوامل اساسى آسيب حيات انسانها ( عامل يكم ) 27
عامل دوم 29
آيات مربوط به فتنه 30
فمن تركه رغبة عنه البسه اللّه ثوب الذل و شمله البلاء و ديث بالصغار و القمائة و ضرب على قلبه بالاسهاب و اديل الحق منه بتضييع الجهاد و سيم الخسف و منع النصف 31
[ 316 ]
نتايج اعراض از جهاد و عوارض مسامحه در آن نتيجه يكم پوشيدن لباس ذلت 31
نتيجه دوم دچار شدن به بلاها و مصيبتها 34
نتيجه سوم دلهره و اضطراب نتيجه چهارم شكست در برابر حق 35
نتيجه پنجم ممنوعيت از عدالت و انصاف 36
الاوانى قد دعوتكم الى قتال هؤلاء القوم ليلا و نهارا و سرا و اعلانا 36
شب و روز ، پنهان و آشكار فرياد زدم 37
اغزوهم قبل يغزوكم فو اللّه ما غزى قوم فى عقر دارهم الا ذلو 37
فتواكلتم و تخاذلتم حتى شنت عليكم الغارات و ملكت عليكم الاوطان 39
او برخيزد تا من برخيزم او وظيفه خود را انجام بدهد تا من هم عمل به وظيفه نمايم 39
و هذا اخو غامد و قد وردت خيله الانبار و قد قتل حسان بن حسان البكرى و ازال خيلكم عن مسالحها و لقد بلغنى ان الرجل منهم كان يدخل على المرئة المسلمة و الاخرى المعاهدة فينتزع حجلها و قلبها و قلائدها و رعثها ما تمتنع منه الا بالاسترجاع و الاسترحام ثم انصرفوا وافرين ما نال رجلا منهم كلم و لا اريق له دم ، فلو ان امرا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به ملوما بل كان به عندى جديرا 40
اين است معناى وابستگى حيات افراد جامعه بيكديگر 41
حق حيات ، مطلق است و برخوردارى از اين حق مشروط به پذيرش مكتب و ايدهاى است 43
فياعجبا و اللّه يميت القلب و يجلب الهم من اجتماع هؤلاء القوم على باطلهم و تفرقكم عن حقكم 45
داشتن حق چيزى است و تطبيق موجوديت آدمى با حق ، چيز ديگر 45
تعريف حق و دو قطب اساسى آن 47
يكم قطب عينى حق 48
دوم قطب ذاتى حق 48
حق در ما فوق پيروزى و شكست است 50
آيا حق پيروز است يا قدرت ؟ 51
نظره گروه يكم و دوم 52 51
حق هرگز با قدرت جنگ تن به تن ندارد 53
دو ميدان نبرد حق با قدرت يكم ، دوم 54
ذكر آياتى در غلبه حق . آيات گروه يكم ، دوم 56
[ 317 ]
آيات گروه چهارم تا هفتم 57
گروه هشتم 58
توضيح آيات گروه يكم ، دوم 58
توضيح آيات گروه سوم ، چهارم ، پنجم 59
توضيح آيات گروه ششم ، هفتم 60
واقعيت عالم پيرو هواهاى ما نيست 62
توضيح يكم ، دوم ، سوم 63
توضيح گروه هشتم آيات 63
نتيجهگيرى از آيات مذكور 64
قدرت يعنى چه ؟ 65
نقل عبارت راسل از كتاب قدرت 66
توضيح عبارات راسل 67
نقل عبارت موسولينى 69
تحليل عبارت موسولينى 72 ، 70
توضيحى درباره بيمارى احساس قدرت مستقل و مطلق 72
قدرت و جريان آن در اسلام 74
آيات در موضوع قدرت 77 74
آيا ميتوان براى قدرتپرستان سلطهگرا ثبات كرد كه عشق تسلط بر جانهاى آدميان ، با عشق به سر كشيدن پياله زهر مساوى است ؟ 78
نقل گفتار امهسهزر 78
تقسيم جوامع بر سه گروه 79
ستمى فوق ستمگرىها ، وقاحتى فوق وقاحتها 80
اگر عمل عينى آتيلاها و نرونها ، تاريخ انسانى را دردناك ثبت مىكند ، فلسفه ماكياولىها و رنانها تاريخ انسانى را به فاجعه مبدل ميسازد 82
نقل عبارات امهسهزر از رنان 83
تحليل عبارات رنان 87 84
پيروزى چه معنا ميدهد 88
انواع پيروزى : يكم ، دوم 89
آيا حمايتكنندگان از تنازع در بقا از عقل و خرد سالم برخوردارند 90
نقل عبارتى از هيتلر 93
[ 318 ]
فلسفه قدرتمندان در موقع لغزش در سراشيبى سقوط 95
اگر من او را از پاى در نياورم او مرا از پاى در خواهد آورد 96
نقل عباراتى از ( شهريار ) ماكياولى 98
نقل عبارات موسولينى 100
برخى از معجزههائى كه اصلحسازان در ميدان تنازع در بقاء به وجود آوردهاند 103 102 101
قدرت در اختيار كسانى كه شخصيت انسانى خود را در نبرد با خودخواهى از دست دادهاند 103
توضيح مسأله بالا 108 104
قدرت در اختيار كسانى كه شخصيت انسانى آنان در نبرد با خودخواهى پيروز گشته است 108
توضيح مسأله بالا 110 109
تكامل يا نابود شدن قدرتها كه مايه حيات انسانها است بدست يكديگر 110
فقبحا لكم و ترحا ، حين صرتم غرضا يرمى : يغار عليكم و لا تغيرون و تغزون و لا تغزون و يعصى اللّه و ترضون 112
شما سست عنصرها دو معصيت بزرگ مرتكب ميشويد 112
فاذا امرتكم بالسير اليهم فى ايام الحر قلتم هذه حمارة القيظ امهلنا ينسلخ عنا الحر ، و اذا امرتكم بالسير اليهم فى الشتاء قلتم هذه صبارة القر .
امهلنا ينسلخ عنا البرد : كل هذا فرارا من الحر و القر فاذا كنتم من الحر و القر تفرون فانتم و اللّه من السيف افر 113
اى قدرتمندان متكى به حق تا كى با تلقين ناتوانىها بر خويشتن قدرت واقعى خود را محو و نابود خواهيد ساخت 114
يا اشباه الرجال و لا رجال حلوم الاطفال و عقول ربات الحجال لوددت انى لم اركم و لم اعرفكم معرفة و اللّه جرت ندما و اعقبت سد ما قاتلكم اللّه لقد ملأتم قلبى قيحا و شحنتم صدرى غيظا و جرعتمونى نغب التهمام انفاسا 115
رهبر رهبران انسانيت مينالد و فرياد ميزند 116
بحث احساسات خام و احساسات تصعيد شده 118
زندگى با احساسات خام 119
زندگى با احساسات تصعيد شده 122
نقل عبارات هوگو از بينوايان 126 125
[ 319 ]
زندگى با تعقل محض 131
احساس تصعيد شده ( احساس برين ) عامل واقعى تعيينكننده روش عقلانى
بشر در زندگى است 133
قضاياى كلى درباره انسان و واقعيتها : يكم ، دوم ، سوم 134 133
و افسدتم على رائى بالعصيان و الخذلان ، حتى لقد قال قريش : ان ابن ابيطالب رجل شجاع و لكن لا علم له بالحرب . للّه ابوهم و هل احد منهم اشد لها مراسا و اقدم فيها مقاما منى ؟ لقد نهضت فيها و ما بلغت العشرين و ها انا ذاقد ذرفت على الستين و لكن لا راى لمن يطاع 135
تماشاگران بىخبر از واقعيتها به قضاوت نشسته و درباره على به قضاوت پرداختهاند 135
على بن ابيطالب همواره جنگ را تا نزديكى تاريكى شب به تأخير مياندازد 137
نيايشى از زبان على ( ع ) در هنگام شروع جنگ 140 138
سست عنصرى و بىتفاوتى اكثريت مردم درباره حقوق جان خود يكى از عوامل بدبينى و نگرانى عميق به نوع انسانى بوده است 142
متن خطبه بيست و هشتم 146 145
ترجمه خطبه بيست و هشتم 147
تفسير عمومى خطبه بيست و هشتم 151
فان الدنيا ادبرت و اذنت بوداع و ان الاخرة قد اقبلت و اشرقت باطلاع 151
هر لحظهاى از زمان كه از آينده ميرسد و بگذشته ميخزد ، دنيا گامى از ما دور مىشود و بمقدار آن لحظه آدميان را وداع مىگويد 151
نقل عبارات بريانت 154 152
الا و ان اليوم المضمار و غذا السباق و السبقة الجنة و الغاية النار 156
زندگى آدمى حركتى است طبيعى كه فقط از آغاز هشيارى به حركت انسانى تحول مييابد و دنيا براى او ميدان مسابقه مىگردد مسابقه در خير و كمال 156
آيا مىتوانيم پيش از فرا رسيدن مرگ زندگى را پاك نموده و اين امانت الهى را بدون نقص به پيشگاه خداوندى ببريم ؟ آيا ميتوانيم پيش از مشاهده نتايج شرمآور پستىها و وقاحتهاى خود چارهاى بينديشيم و جان خود را از گرداب سرنوشت مهلك نجات بدهيم ؟ 158
آيات توبه 160
الا و انكم فى ايام امل من ورائه اجل ، فمن عمل فى ايام امله قبل حضور
[ 320 ]
اجله فقد نفعه عمله و لم يضرره اجله و من قصر فى ايام امله قبل حضور
اجله فقد خسر عمله و ضره اجله 163
آرزوهاى ما چونان قشر باريكى از نفت است كه روى آب شعلهور باشد 163
الا فاعملوا فى الرغبة كما تعملون فى الرهبة 164
عمل در روزگار خوشى و عمل در روزگار ناخوشى 164
گرايشهاى دينى معلول ترس و ناتوانى و احساس درماندگى است 164
نقل عباراتى از مصاحبه برتراندراسل وايت 176 165
يك نگاه دقيق به ترس و رابطه آن با مذهب 167
اگر ترس باعث مىشود كه . . . . 169
قرآن گرايش به خدا را به انگيزگى ترس و اضطراب توبيخ مىكند 170
بررسى بخش ديگرى از مصاحبه برتراندراسل وايت 173 171
آيات و بحث مربوط به ترس و اضطراب 174 173
الاوانى لم ار كالجنة نام طالبها و لا كالنار نام هاربها 175
در اين درگه شبى بيدار باشيد 175
الا و انه من لا ينفعه الحق يضره الباطل و من لا يستقيم به الهدى يجر به الضلال الى الردى 177
اگر حق براى فرد يا جامعهاى سودى نبخشد ، باطل تباهش خواهد ساخت 177
تفكيك موارد حق و باطل 178
الا و انكم قد امرتم بالظعن و دللتم على الزاد 179
همه اجزاء و قوانين عالم هستى فرياد مىزنند : برويد و در اين مسير زاد و توشهاى براى وصول به سرنوشت نهائى همراه داشته باشيد 179
حركت انسان : يكم ، دوم 180 179
و ان اخوف ما اخاف عليكم اثنان : اتباع الهوى و طول الامل فتزودوا من الدنيا ما تحرزون به انفسكم غدا 181
هيچ چيزى براى شخصيت كمالجوى آدمى خطرناكتر از پيروى هواى و درازى آرزوها نيست 181
متن خطبه بيست و نهم 183
ترجمه خطبه بيست و نهم 184
تفسير عمومى خطبه بيست و نهم 187
ايها الناس المجتمعة ابدانهم ، المختلفة اهوائهم 190
[ 321 ]
پس من با كه سخن بگويم ؟ 190
كلامكم يوهى الصم الصلاب و فعلكم يطمع فيكم الاعداء تقولون فى المجالس كيت كيت ، فاذا جاء القتال قلتم حيدى حياد 190
با حماسه در سخنپردازىها صخرههاى سخت را متلاشى مىكنند ولى خود در برابر اراده دشمن متلاشى ميشوند 191
ما عزت دعوة من دعاكم و لا استراح قلب من قاساكم 192
نه ارزش دعوت به حق را درك مىكنيد و نه قلبى را كه براى شما مىتپد تشخيص ميدهيد 192
اعاليل باضاليل . و سالتمونى التطويل دفاع ذى الدين المطول لا يمنع الضيم الذليل و لا يدرك الحق الا بالجد 193
اينقدر خود را فريب ندهيد ، دين جان خود را بتأخير نيندازيد حق شوخى ناپذير است 194
اى دار بعد داركم تمنعون و مع اى امام بعدى تقاتلون 195
از وطن خود دفاع كنيد و رهبرتان را بشناسيد 195
وطن چيست ؟ و آيا حب الوطن مطلوب حق است ؟ 195
آيا وطندوستى مطلوب مطلق است ؟ 198
چون وطن دوستى معلول حب ذات است ، لذا محبت بوطن قابل شدت و ضعف است 199
وطن از ديدگاه قرآن 201
آيات گروه يكم 201
آيات گروه دوم 203
آيات گروه سوم 204
آيا ممكن است كره زمين روزى بشكل يك وطن واقعى براى عموم انسانها از هر نژاد و هر مكتب كه بوده باشند درآيد ؟ 205
نتيجه مباحث وطندوستى 206 205
پس از من ، با رهبرى كدامين پيشوا پيكار خواهيد كرد ؟ 207
المغرور و اللّه من غررتموه و من فاز بكم فقد فاز و اللّه بالسهم الاخيب و من رمى بكم فقد رمى بافوق فاصل 208
شما كه خود را فريب دادهايد چه كسى ميتواند از فريبكارى شما نجات پيداكند 208
اصبحت و اللّه لا اصدق قرلكم و لا اطمع فى نصركم و لا اوعد العدو بكم 209
سخنانتان از اعتبار افتاده است 209
[ 322 ]
ما بالكم ؟ ما دوائكم ؟ ما طبكم ؟ القوم رجال امثالكم 210
آيا مىتوانيد موقعيت خود را توصيف كنيد ؟ 210
اقولا بغير علم و غفلة من غير ورع و طمعا فى غير حق 211
گفتار بدون معرفت و علم ، غفلت از ضرورت خوددارى از آلودگيها ، طمع در پيروزى بدون شايستگى ، اين است عوامل تباهكننده زندگى 212
دلالت سخن به موضوع : يكم ، دوم 213
بحث شناخت و ابعاد آن 215
آيا شناخت امكانپذير است ؟ 217
طرح مباحث از نظر سوفسطائيها : يكم تا پنجم 223 217
وسائل و ابزار شناخت 223
حواس طبيعى از ناحيه عوامل درونى توجيه ميشوند 226
نوع دوم وسائل و ابزار مصنوعى شناخت 226
دلائل دخالت حواس مادر مسأله شناخت يكم تا سوم 227
نوع سوم نيروها و استعدادهاى درونى 228
اهميت بررسى و تحقيق درباره شناخت 228
شناخت و انواع و ابعاد آن شناخت قابل مشاهده نيست 230
انواع عامل شناخت 232
يكم جبر طبيعى حسى و ذهنى براى شناخت ابتدائى 232
دوم جبر طبيعى حسى و ذهنى براى مراحل عالى شناخت 233
سوم عامل ادامه زندگى براى شناخت 234
چهارم خودخواهى عامل شناخت 235
پنجم سودجوئى عامل شناخت 236
ششم اشتياق ذاتى عامل شناخت 237
هفتم اخلاق عامل شناخت 238
هشتم شناخت با تحريك عشق 240
نهم اعتقاد عامل شناخت 243
اعتقاد ايستا و اعتقاد پويا در بوجود آمدن شناخت 244
هيچ مسئله بديهى وجود ندارد مگر اينكه با مقدارى از قضاياى نظرى احاطه شده است و هيچ مسئله نظرى وجود ندارد مگر اينكه در پيرامون آن قضاياى روشنى وجود دارد 245
[ 323 ]
دهم ايمان عامل شناخت 247
تعريف ايمان 248
انواعى از فعاليتهاى مغزى و روانى 249
بحثى مختصر با منكرين ايمان به عنوان عامل شناخت 252
ضرورت تنظيم و تصفيه حواس براى تصحيح ارتباط ذهن با واقعيات 253
قلمرو درككننده 253
شناخت بديهى و شناخت نظرى 256
مراحل اوليه شناخت 258
يكم نخستين مقدمه برقرار شدن ارتباط ابتدائى ميان ذهن و موضوع 259
دوم اعتناى ابتدائى 260
سوم توجه 260
چهارم دو عامل محرك توجه 260
پنجم اشراف غير مستقيم 261
ششم اشراف مستقيم 263
هفتم آيا اشراف مستقيم حقيقى بر موضوعات امكانپذير است ؟ 267
هشتم احاطه بيواسطه 264
نهم احاطه با واسطه 265
انواع رابطه ذهن با موضوع در پديده شناخت 265
يكم رابطه احساس مجرد يا بسيط با شناخت 267
دوم رابطه احساس مركب با شناخت 268
سوم رابطه درك با شناخت 269
چهارم رابطه شعور با شناخت 270
پنجم رابطه آگاهى با شناخت 270
ششم رابطه نيمهآگاهى با شناخت 271
هفتم رابطه ناخودآگاهى با شناخت 271
هشتم تصور منعكس در حال استمرار ارتباط با موضوع 272
نهم تصور منفصل از ارتباط با موضوع 273
دهم تصورات مولد در شناخت 274
شرايط اصلى شناخت 275
يكم شرايط شناخت با نظر به موضوعى كه براى شناخت مطرح گشته است 276
[ 324 ]
دوم شرايط شناخت با نظر به چگونگى شناختى كه مطلوب است 277
سوم شرايط موقعيتى كه ذهن در هنگام يا براى حصول آن دارا مىباشد 278
چهارم شرط فاصله منطقى ميان ذهن و موضوعى كه براى شناخت مطرح است 279
انواع ارتباطات شبه كمى ذهن با موضوع در پديده شناخت 280
تعريف شناخت 280
دو بعدى بودن پديده شناخت : يكم ، دوم 282
بيان ارتباطات شبه كمى ذهن با موضوع در پديده شناخت 285
يكم احتمال 285
دوم ظن 286
سوم قطع 286
چهارم قطعهاى منطقى و قطعهاى تلقينى و قطعهاى فصلى 287
پنجم جزم 288
ششم علم 288
مراتب علم 290
انتقادى از سخن كانت 291
مراحل سه گانه علم با نظر به شرايط ذهنى 292
هفتم علم اجمالى 295
هشتم علم تفصيلى 296
شرايط يك قانون علمى 296
شرط يكم كليت قانون 297
تعميم ديدگاه علمى 298
شرط دوم قابل پيشبينى مشروط 300
شرط سوم ابطالپذيرى 301
شرط چهارم قابل تكرار و تعدد 302
نهم يقين 303
مراحل سه گانه يقين 304
دهم علم حصولى 305
يازدهم علم حضورى 305
دوازدهم مراحل علم حضورى 306
مجموع اجزاء درونى و برونى « من » نيست 306
[ 325 ]
توضيح مرحله يكم علم حضورى 308
توضيح مراحل دوم و سوم علم حضورى 309
سيزدهم علم انفعالى 311
چهاردهم علم فعلى 312
[ 326 ]