نتيجه دوم اينكه حق هرگز با باطل جنگ تنبهتن ندارد .
زيرا حق بالاتر از آن است كه تنزل كند و در كارزارى كه انسانها در راه خواستههاى خود بكار مياندازند ، اسلحه بدست بگيرد و بجنگد و گاهى پيروز و گاهى ديگر شكست بخورد . آن سطحى نگران كه مىگويند : حق در مقابل قدرت شكست مىخورد ، همان خطا را مرتكب مىشوند كه درباره علم مرتكب شده و مىگويند « ورشكستگى علم اعلان مىشود » ( تاريخ علوم پيرروسو ) مثل اينكه كسى پيدا نميشود به اينان بگويد : آنچه شكست مىخورد ، علم نيست ، بلكه هدفگيرىهاى ما و جمود در قالبهاى اصول پيش ساخته و موضعگيريهاى غلطى است كه پويائى ذهن را راكد مىكند و شكست مىخورد . توضيح نتيجه يكم چنين است كه ما بايد نخست معناى قدرت را درست بفهميم سپس به بينيم قدرت بر حق پيروز است يا حق بر قدرت ؟ [ 1 ]
[ 1 ] در مجلد سوم از ترجمه و تفسير نهجالبلاغه در مبحث « حق و باطل از ديدگاه قرآن »
[ 65 ]