9 يقين
كلمه يقين داراى مفهومى صيقلىتر از قطع و جزم علم است . يقين آن
[ 304 ]
علم به واقع است كه واقعيت را مانند مشاهده عينى موضوع در اختيار آدمى قرار ميدهد ، بطوريكه يقين كننده بطور مستقيم و كاملا روشن و بدون هيچ تزلزل احتمالى حتى با عوض شدن موضعگيرى ، موضوع را مىبيند . تأثير يقين درباره يك موضوع بيش از تأثير قطع و جزم و علم است . بهمين جهت است كه اگر براى انسان خلاف اين پديدههاى ذهنى كشف شود ، موجب آن تأثر شديد نميشود كه در موقع انكشاف خلاف يقين ، زيرا اگر چه احتمال خلاف در قطع و جزم و علم وجود ندارد ، ولى انسانهاى معمولى با مشاهده كشف خلافهائى كه در سه پديده ذهنى مزبور در خود و ديگران نمودهاند ، شگفتى و تأثر عميق در هنگام خلاف واقع بودن آنها ، سطوح روانشان را فرا نميگيرد ، در صورتيكه در موقع آشكار شدن خلاف آنچه كه به آن يقين كردهاند ، شگفتى و تأثر عميقى در سطوح روانى آنان بوجود ميآيد . اين يقين در مباحث معرفت از ديدگاه اسلام به سه مرحله تقسيم شده است :
مرحله يكم علم اليقين جنبه آيينهاى يقين است كه در كمال صافى و صيقلى واقعيت را نشان ميدهد .
مرحله دوم حق اليقين ، آن حالت انكشاف موضوع است كه همه سطوح روانى را بر خود متوجه ساخته يا آنها را اشغال نموده است .
به اضافه اينكه در اين مرحله موضوع مورد يقين مانند كانون نور است كه بر خواص و روابط موجود در پيرامون آن موضوع نيز روشنائى مىاندازد .
مرحله سوم عبارتست از عين اليقين ، در اين مرحله مانند اينست كه موضوع مورد يقين جزئى از من انسانى گشته است . شايد منظور مولانا از انديشه در دو بيت زير همين مرحله از يقين باشد ،
اى برادر تو همى انديشهاى
ما بقى خود استخوان و ريشهاى
گر بود انديشهات گل ، گلشنى
و ربود خارى تو هيمه گلخنى
[ 305 ]