5 سودجوئى عامل شناخت
اگر عامل خودخواهى را با آن خود در نظر بگيريم كه جز تورم خويشتن و بهرهبردارى هر چه بيشتر از لذايذ ، هدفى نداشته باشد ، مسلماً شامل اين عامل پنجم هم ميشود ، زيرا آنچه را كه خودخواهى طبيعى تشنه آن است ،
سود تلقى مىكند كه شامل هر گونه نفع مادى و مقامى و شهرتطلبى و امثال آنها مىباشد . اين عامل از قرن هجدهم ميلادى به اينطرف در مغرب زمين رواج فراوانى پيداكرده ، در قرن نوزدهم و بيستم كه سودجوئى و لذتپرستى ( هدونيسم ) به اوج خود ميرسد ، شناخت را از اصالت انداخته و از فرمول « شناخت فقط براى عمل » سوءاستفاده نموده است ، بلى اين فرمول صحيح
[ 237 ]
است كه « شناخت براى عمل » ، ولى مقصود از عمل چيست ؟ آيا مقصود سودجوئى مطلق و لذتپرستى و قدرتطلبى است يا عمل براى « حيات معقول » انسانها كه بدون ترديد اين فرمول « عمل براى شناختهاى عالىتر » را هم به دنبال خود ميآورد . ما بايد بپذيريم كه اسارت شناخت براى عمل و تفسير عمل با سودجوئى و لذتپرستى و قدرتطلبى ، اسارتى ديگر را به دنبال خود خواهد آورد كه اسارت انسان ناميده ميشود . آنچه كه در منطق حق ميتوان بيان نمود ، بدينقرار است : شناخت براى عمل عمل و فعاليت براى شناختهاى عالىتر شناختهاى عالىتر براى عمل و فعاليتهاى عالىتر اين شناختها و عملها مقدمه براى حيات عالىتر است كه « حيات معقول » ناميده ميشود .
شناخت در راه سودجوئى محض كه يكى از معلولهاى خودخواهى است ، همواره جوامعى را به صورت انبارهاى اسلحه در ميآورد .