شما كه خود را فريب دادهايد ، چه كسى ميتواند از فريبكارى شما نجات پيدا كند ؟
مردم آن جامعه كه بجاى عمل با سخن خود را بفريبد و بجاى منطق و تعقل با تخيل و آرزوهاى غير قابل تحقق خود را گول بزند . زندگى امروزش را با وعده فردا آبيارى نمايد ، همواره از هدفها دم بزند و بدنبال تحصيل وسيله نرود ، چنين مردمى كه هرگز سخن راست بخويشتن نگفته و دائماً در حال فريفتن خويشتن است ، چگونه ميتواند مورد اطمينان براى كس ديگر باشد و
[ 209 ]
ديگران چگونه ميتوانند محاسبه زندگى خود را روى دعاوى و وعدهها و پيمانهاى او استوار بسازند ؟ شما كه با دلى فارغ و با تكيه بر خيالات و آرزوهاى بىاساس و زودگذر نشسته و توقع داريد كه يك زندگى با شرافت و عزت را در يك ليوان آب به گلوى شما بريزند ، و در تلاش براى بدست آوردن چنين زندگى گردى به دامانتان ننشيند ، كدامين رهبر دلسوز و تكاپوگر ميتواند بر نيرو و كار شما تكيه كرده رهسپار ميدان نبرد گردد ؟ 20 ، 21 ، 22 اصبحت و اللَّه لا اصدّق قولكم و لا اطمع فى نصركم و لا اوعد العدوّ بكم ( سوگند بخدا ، اكنون ديگر نه گفتارتان را تصديق ميكنم و نه اميدى به يارىتان دارم و نه دشمن را بوسيله شما تهديد ميكنم ) .