تفسيرى درباره شهادت و شهيدان از ديدگاه قرآن
آيات قرآنى اين پويندگان از جان گذشته و اين قهرمانان به آزادى رسيده را در عالىترين حد تعظيم و تمجيد نموده ، آنانرا زندههاى جاويد و در رديف پيامبران معرفى نموده است . نمونهاى از آيات مربوط به اين عاشقان تعهد برين را متذكر ميشويم :
1 فَاُولئِكَ مَعَ الَّذينَ اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيّينَ وَ الصِّديقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ 1 آنان با كسانى هستند كه خدا بر آنان عنايت كرده است از پيامبران و صديقين ( راستگويان و راست كرداران ) و شهدا و نيكوكاران ) 2 وَ جيىءَ بِالنَّبِييّنَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِىَ بَيْنَهُمْ بِالحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ 2 ( و پيامبران و شهداء به صحنه محشر آورده شدند و ميان آنان قضاوت به حق
-----------
( 1 ) النساء آيه 69
-----------
( 2 ) الزمر آيه 69
[ 25 ]
گرفت و به آنان ستمى وارد نخواهد گشت ) 3 وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ اوُلئِكَ هُمُ الصِّدّيقُونَ وَ الشُّهَداء عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ اَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ 1 ( و آنانكه به خدا و پيامبرانش ايمان آوردهاند ، آنان هستند كه صديقين و شهداء در نزد پروردگارشان ميباشند ،
آنان پاداش و نورى براى خود دارند ) توضيح ظاهر آيه سوم اينست كه ايمان آورندگان بخدا و پيامبرانش راستگويان راست كردار و شهدا هستند .
اين معنى را آيه يكم كه راستگويان راست كردار را متذكر شده سپس شهداء بمعناى معمولى آن را جداگانه آورده است ، تاييد ميكند .
احتمال ديگرى هم وجود دارد و آن اينست كه مقصود از شهداء بمعناى شخصيتهاى تكامل يافتهايست كه در زندگى دنيوى ملاك و الگوى رشد و كمال انسانها بودند . مانند آيه لِيَكوُنُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ 2 .
آيات سه گانه از مقام شامخ شهداء حد اعلاى تجليل و تمجيد را متذكر شده است .
4 وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا فى سَبيلِ اللَّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ . فَرِحينَ بِما اتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ اَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ . يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ اِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ اَجْرَ الْمُؤْمِنينَ . اَلَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما اَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ اَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقُوا اَجْرٌ عَظيمٌ 3 ( و گمان مبر
-----------
( 1 ) الحديد آيه 19
-----------
( 2 ) البقره آيه 143
-----------
( 3 ) آل عمران 169 تا 172
[ 26 ]
آنانكه در راه خدا كشته شدهاند ، مردگانى هستند ، بلكه آنان زندگانى هستند كه در نزد پروردگارشان بهرهمند ميگردند . شهيدان راه حق به آن فضلى كه خداوند به آنان عنايت كرده است خوشحالند . اين كشتهشدگان راه حق آنان را كه در دنبال آنان در حركتند و هنوز نرسيدهاند ، بشارت ميدهند كه ترس و اندوهى بر آنان نيست . نعمت و فضل الهى را به آنان بشارت ميدهند و اينكه خداوند پاداش مردم با ايمان را تباه نميسازد .
كسانى از مردم با ايمان كه كار نيكو كرده و تقوا ورزيدهاند و زخمى بر آنان وارد شده است ، پاداش بزرگى دارند . ) مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً 1 ( از مردم با ايمان مردانى هستند كه تعهد الهى را ايفاء نمودند ، گروهى از آنان راه ابديت را پيش گرفت و دستهاى ديگر منتظر حركت در اين راهند ، آنان هيچ حقيقتى را تبديل و تغيير ندادند ) با نظر به آيات پيشين و جمله « قضى نحبه » كه حركت سريع و حركت جدى براى ايفاى تعهد است ، يك مسئله بسيار مهم استفاده ميشود كه توجه به آن بتنهائى ميتواند مقام والاى شهادت را توضيح بدهد . مسئله اينست كه شهادت در راه خدا ايفاى تعهدى است كه اولاد آدم با خدا بسته است .
اين تعهد ميگويد : جان را كه من بتو دادهام ، نبايد در راه شهوات و هوى و هوسهاى حيوانى تباه بسازى . اين جان را در راه مقامپرستى و خودكامگى نبايد از ارزش بيندازى . تو حق معامله جان را با هيچ موضوع دلخواه خود ندارى . اين جان كه امانتى از من در نزدتست ، نبايد اسباب سوختن جانهاى ديگر انسانها را فراهم كند . اين جان نبايد در حال ركود و خمودى رو به فنا برود ، بلكه بايستى هر روز آيندهاش از روز گذشتهاش ، رشد يافتهتر بوده باشد . اين جان از آن من است و بايستى به سوى من برگردد . تعدى و تجاوز
-----------
( 1 ) الاحزاب آيه 23
[ 27 ]
به اين جان ، تعدى بر من است .
تعدى بر من آسيبى بر من نميزند ، بلكه خسارتى به خويشتن وارد ميسازد كه قابل جبران نيست . شهيد انسانى است كه به اين تعهد احترام گذاشته و وفا كرده و رهسپار منزلگه نهائى خود گذشته است .
و هو لباس التّقوى و دِرْعُ اللّه الحصينة و جنّته الْوثيقة ( جهاد لباس تقوى و زره محكم الهى و سپر با اطمينان او است )