2 اعتناى ابتدائى
ما در همه حالات معمولى زندگى با كانالهاى باز حواس در ميان هزاران پديدههاى ديدنى و شنيدنى بسر مىبريم ، ولى چنان نيست كه ديدگان ما هر آنچه را كه در پيرامون ما قابل ديدن است ، ببيند و آنچه را كه قابل شنيدن است ، بشنود . . . بلكه معمولا موضوعات معينى از پديدههاى قابل عبور از كانال حواس ما را بخود مشغول ميدارد . ملاك اين مشغوليت قابل اعتناء بودن موضوع است . بهمين جهت انعكاسات طبيعى محض كه با باز بودن مسير حواس و ذهن دائماً در ذهن آدمى بروز و غروب مىكنند ، شناخت ناميده نميشوند . بلكه واقعيت شناخت از موقعى تحقق مىيابد كه موضوع مورد اعتناء بوده باشد و بنحوى بتواند حواس را براى منتقل كردن خود به ذهن جلب و آماده نمايد .