تكامل يا نابود شدن قدرتها كه مايه حيات انسانها است بدست يكديگر
بيائيد شوخىها را كنار بگذاريم و اصطلاحات جالب فلسفه سياسى را براى مدتى بايگانى كنيم و يك عزاى جهانى براى همه جوامع بشرى اعلان
[ 111 ]
نمائيم كه ساعتى در اين عزاى عمومى بنشينيم ، و يك انسان نابود شده در كشاكش قدرتها را به سخنگوئى عزاى عمومى انتخاب كنيم و ببينيم اين انسان بشرط آنكه از نتايج متلاشى شدن قدرتها با دست يكديگر آگاه بوده باشد ، چه سخنى قابل توجه بما خواهد گفت ؟ جاى ترديد نيست كه اين شخص سخنهاى زيادى براى گفتن خواهد داشت ، ولى هيچيك از آنها از نظر اهميت با اين پرسش برابرى نخواهد كرد كه بگويد : آقايان قدرتمداران از فراعنه مصر گرفته تا قدرت زدگان امروز ، من كارى با دفاع از جان آدميان ندارم ، من كارى با آن ندارم كه در كشتارگاه تاريخ چه گذشته است ، كارى با آن هم ندارم كه درباره تلخى متلاشى شدن حيات انسانها زير چنگالهاى شما ، بر بشريت چه گذشته است .
من يك سئوال دارم و بس :
اگر شما با همه اين تبهكاريها و خونآشامىها مشغول دريدن انسانها بوديد و ادعاى تكامل عقلانى نميكرديد ، باز من حق هيچ پرسشى را در اين باره بخود نميدادم چنانكه حق پرسش نابودى خرگوش ناتوانى را در زير پنجه پلنگ و شير بخود نميدهيم ، ولى شما ادعاى تكامل عقلانى نموده قرنها است كه خود را سرسبد محصول خلقت معرفى ميكنيد .
آيا اين تكامل عقلانى شما حكم ميكند كه قدرتها كه مايه حيات انسانها است در راه نابودى خود بكار بيفتند ؟ آيا يكى از مختصات تكامل عقلانى خودكشى است ؟ آيا عالىترين جلوه تكامل عقلانى آتشزدن بر مواد حياتبخش طبيعت و انرژىهاى مغزى و عضلانى بشرى است كه ادامه حيات نسلهاى آينده را غير ممكن بسازد ؟ آيا معناى تكامل عقلانى : من ، من ، من است ؟ با اين تكامل عقلائى پيش برويد ، برويد تا ببينيم بكجا خواهد رسيد ، طنين قهرمانى و غرور و افتخار شما ، خاكستر اجسادتان را تا كهكشانها خواهد برد
[ 112 ]
33 ، 34 ، 35 ، 36 ، 37 فقبحا لكم و ترحا ، حين صرتم غرضا يرمى : يغار عليكم و لا تغيرون و تغزون و لا تغزون و يعصى اللّه و ترضون ( زشتى و اندوه بر شما باد ، زيرا كه شما نشانههايى بر تيرهاى دشمن گشتهايد . غارت ميشويد ، و هجوم نميبريد ، مورد حمله و كشتار قرار ميگيريد ، حمله نميكنيد . بر امر خدا معصيت ميشود و شما رضايت ميدهيد .