گروه سوم
آيات زيادى است كه با اشكال مختلف وطن را در موقع ناهموارى براى زندگى بطور عموم و زندگى معتقدانه به ايدهآل دينى بالخصوص ،
قابل طرد و مهاجرت از آن را مطلوب معرفى ميكند ، مانند :
« اِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمى اَنْفُسِهِمْ ، قالُوا فيمَ كُنْتُمْ ؟ قالوُا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِى اْلاَرْضِ قالوُا اَلَمْ تَكُنْ اَرْضُ اْللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِروُا فيها فَاوُلئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ سائَتْ مَصيراً » 1 ( كسانى را كه فرشتگان در حاليكه ستم به خود روا داشتهاند ، در مييابند ، بآنان ميگويند در چه حال بوديد ؟ آنان به فرشتگان پاسخ ميدهند كه مادر روى زمين بينوايان بودهايم . فرشتگان ميگويند : مگر زمين خدا پهناور نبود كه مهاجرت كنيد [ تا ستمديده واقع نگرديد ] جايگاه آن مردم كه بخود ستم روا داشتهاند ، دوزخ و پايان كارشان بد است . ) در اين آيه صريحاً كسانى را كه در وطن مظلوم شده ، توانايى مهاجرت داشتهاند ولى مهاجرت نكردهاند ، توبيخ فرموده است ، بلكه از آن جهت كه وعده آتش دوزخ بآنان داده شدهاست ، مرتكب گناه كبيره گشتهاند . در جاى ديگر ميفرمايد :
« وَ مالَكُمْ لا تُقاتِلوُنَ فى سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمُ اَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيراً » 2 ( چه شده است بشما كه
-----------
( 1 ) النساء آيه 97
-----------
( 2 ) النساء آيه 75
[ 205 ]
نمىجنگيد در راه خدا و در راه بينوايان از مردان و زنان و فرزندان كه ميگويند :
اى پروردگار ما ، ما را از اين آبادى كه اهلش ستمكارانند بيرون كن و نجاتمان ده و براى ما از نزد خود ولى و سلطه و ياورى عطا فرما . ) در اين مضامين آياتى با اشكال مختلف در قرآن ديده ميشود . ما محصول اين آيات را بطور اختصار متذكر ميشويم :
1 وطن و ديار ، يك چيز خيالى نيست ، بلكه حقيقتى دارد و علاقه انسان به وطن طبيعى است .
2 وطن انسان بطور طبيعى قابل دفاع است .
3 اخراج يك فرد يا يك گروه را از وطن خود بدون علت ممنوع است .
4 مبارزه در راه وطن و مبارزه در حفظ آن مطلوب است .
5 اگر وطن براى يك انسان ناهموار باشد و شخصيت انسانى و ايدهئولوژيكى او را مختل نمايد ، بايد علاقه خود را از وطن ببرد و در صورت عدم توانايى اصلاح آن ، وطن را ترك كند و مهاجرت نمايد .
ماده 29 از اعلاميه جهانى حقوق بشر نيز چنين ميگويد :
« هر كس در مقابل آن جامعهاى وظيفه دارد كه رشد آزاد و كامل شخصيت او را ميسر سازد . . . » 1 و چنانكه در اول مباحث وطن اشاره كرديم : آشيانه طبيعى ميهن محبوبتر از آشيانه بدن و خانواده نيست و ما مىبينيم كه اين دو آشيانه تابع تكامل روحى و شخصيت انسانى ميباشد ، نه اينكه انسان پيرو آن دو آشيانه قرار گرفته و در لانه طبيعى خود سقوط نمايد .