پيشگفتار ويراستار
به نام اللّه آن بخشايشگر بس بخشنده همگان و ويژگان
سپاس ويژه اللّه آن هستى بخشى است كه با توان خويش از همه هستها فراتر ، و از بخشندگى به همگان از هر چيزى فروتر است ، بخشنده هر دهش و افزونى ، و به يكسو كننده هر گرفتارى و افسونى . بر مهربانيهاى ارجمندش ،
و بهرههاى از هر سو نمايان چون شكر خندش سپاس مىگزارم ، و به آن هستى كه پيش از هر هستى بوده است و آشكارتر از همه چيز خود را به هر خدا پرستى نموده است با باورى ژرف مىگرايم . درست پيمودن راه را از او مىجويم كه از من به من نزديكتر ، و راه يارى به سوى او مىپويم كه چيرگى و توانائيش از هر سخن برتر ، و كار خويش بر او سپارم كه مرا بسنده و تنها ياور است .
و گواهى دهم كه محمّد درود خدا بر او و خاندانش باد بنده و فرستاده اوست ، او را فرستاد تا پيام و فرمانش را به همگان گزارد ، و راه بهانه بر بهانه جويان بندد ، و هشدارهايش را از پيش به همگان نمايد 1 .
پس از سپاس و ستايش ويژه اللّه ، و درود بيكران خدا بر پيامبر مهربان
-----------
( 1 ) ترجمه مقدمه خطبه 82 مشهور به « الغرّاء » امير المؤمنين در نهج البلاغه .
[ 18 ]
گوياترين سخنوران ، و پيشواى پيشوايان ، و چراغ فروزان همه جهانيان ، درود و خجسته باد بر خاندانش چراغدانهاى فروزنده در تاريكيها ، و پاسداران نگهدارنده امتها ، و روشنائيان درخشان و آشكار دين ، و گرانسنگهاى سنجش برتريهاى سنگين ، درود خدا بر آنان باد در هر بامداد و پسين ، درودى شايسته برترى ايشان ، و پاداشى همسنگ با تلاش و رفتارشان ، و همتا با شاخهها و ريشههاى پاكيزه و خوشبويشان ، تا آنگاه كه سپيدهدم پرتو افكن است ، و ستاره دمنده در پايان شب به آهنگ فرو رفتن است 2 .
و خوشنودى و مهربانى خدا بر فرزند برومند ، و سخنور زيبا پسند پيشوايان راستين ، سيّد شريف رضى ، گرداورنده سخنان پر بار و خجسته امير المؤمنين ، و گزين كننده گوهرهاى جهان برين باد كه گرچه مىخواست « راه گسترده و هموار سخنورى » 3 بر ما گشايد ، ليكن پيمودن اين راه بىچيدن گوهرهاى بس گزيده نشايد ، و گرچه در اين هزاره ، ژرف پيمايان اين دريا ،
مرواريد سخن جستهاند ، و صدفها را براى رسيدن به ستيغ مردمى نسفتهاند ،
امّا در سده باز پسين كه اكنون در آن هستيم ، نياز روزگار ما را بر آن داشته در اين دريا با شناخت و بينشى شايسته فرو رويم ، و با فرا چنگ آوردن گوهرهاى با ارزش آن به آسمان برتريهاى راستين فراز شويم . از همين رو است كه روشنائيان و مردم ديده بر روشنائى اين آئين ، از آغاز جنبش بيدارى در اين سرزمين ، و دريافت بايستگى بازگشت به خويشتن نخستين ، و بيرون آوردن نهفتههاى ارجمند راهگشا در قرآن و آموزشهاى دين ، بويژه در نيم سده جنبش و تلاش پسين ، به « كتاب على ، كتاب فردا ، كتاب هميشه » [ 4 ] يعنى « نهج البلاغه » روى آوردهاند تا از اين تفسير و گزارش قرآن كريم ، وظايف و بايستههاى زندگى را دريابند ، و فرا راه پويندگان راه كمال و برترى گذارند .
يكى از بارورترين و ژرفترين تلاشها ، در اين راه ، تلاش بازگشت به خويشتن فرهنگ اسلامى خويش آية اللّه سيّد محمود طالقانى است كه در سى سال نخست زندگى برومندش شايستگى و توان به دست آورد ، و در چهل سال ديگر زندگى پويا و سرشار از كوشش و تلاش نستوهش به آموزش و
-----------
( 2 ) ترجمه بخشى از مقدمه سيّد رضى بر نهج البلاغه .
-----------
( 3 ) نهج البلاغه .
[ 4 ] تعبير از دكتر شريعتى است .
[ 19 ]
دهش دستاوردهاى قرآنى و نبوى و علوى سرگرم بود ، و در اين راه تا لحظه ديدار با پروردگارش ، دمى نياسود .
اين نياز ، در روزگار ما ، و پس از پيروزى سياسى « انقلاب اسلامى » بيش از هر زمان ديگرى احساس مىشود ، زيرا آموزش قرآن و پيامبر گرامى و نهج البلاغه على ، نخست شكستن بتها و نفى هر چه غير خدا ، و برداشتن سدّهاى باز دارنده راهپيمائى به سوى اللّه است ، و سپس ساختن انسانى توانا و آگاه و آزاد براى پيمودن اين راه رو به رشد و رسيدن به فرازين چكاد . پس آن فرهنگ كه براى شايسته ساختن و از آلودگيها پرداختن انسان آگاه و آزاد و تواناى مسلمان بايد در پيش گرفته شود ، پيش از هر چيز شايد كه از سرچشمههاى پاك و نيالودهاش ، قرآن و نهج البلاغه ، آب برداريم و با سيراب شدن از اين سر چشمه است كه در سود جستن از دستاوردهاى بشرى در درازاى روزگار نه خود باخته و فريفته مىشويم ، و نه آبهاى زهر الود را بجاى نوشيدنى زندگيبخش مىنوشيم .
با همه تلاشهايى كه در سالهاى گذشته براى ويراستن و پخش كردن و آموزش و به فارسى برگردانيدن نهج البلاغه انجام گرفته ، هنوز متنى از هر جهت ويراسته و برگردانى درست از اين كتاب گرانمايه در دست نداريم كه جايگاه هر سخن را در متن تاريخ و شرايط مجتمع و پيوند با پيشامدها نشان داده باشد ، اگر چه تلاشهاى ديگران از ارزش به اندازه خود برخوردار است و نشايد كه هيچ يك را به خردى نگريم و كار مردان عمل و اقدام و پيشتازان اين راه را بهاى لازم ندهيم ، ليكن هر كدام سويى و نكتهاى را فراروى همّت خود قرار دادهاند و همه نيازها را بر آورده نمىكند .
كارى كه در دست شما است نيز حقّ نهج البلاغه را چنانكه بايد نمىگزارد ، ليكن ، از جهاتى بر كارهاى ديگر برترى دارد كه به برخى از آنها اشاره مىشود ، و اگر برترى ديگرى در آن باشد خواننده خود آن را مىيابد :
1 گزينش متنى دقيق و مطابقه شده با چهار نسخه معتبر ، نوشته دانشمندى از قرن دهم ، معروف به ابن شدقم ، وى با شيوهاى پژوهشگرانه نسخه خود را از روى چهار نسخه نوشته است : الف شرح ابن أبى الحديد به خطّ مزيدى كه با دقّت و صحّت بوده است ، ب نسخهاى كه بر شيخ سديد الدين يوسف بن مطهر كه به خط خود ابلاغ قراءت را نوشته است و
[ 20 ]
تاريخ كتابت آن 588 مىباشد ، ج نسخهاى كه نشانههاى درستى بر آن هويدا بوده است و تاريخ آن سال 400 مىباشد ، د نسخهاى از همه كم اهميتتر از شرح ابن ميثم بحرانى . ابن شدقم نسخه بدلها را ، بدون ذكر منبع ، در حاشيه آورده است . و در برخى از صفحات كلمه « بخطّه » دارد ، و آن معمولا اشاره به خطّ مؤلّف در نسخه اصلى است ، يا نسخهاى كه تأييد كرده است ، و احتمالا اشاره به خطّ سيّد رضى در مورد روايات مختلف در حاشيه نسخه نوشته شده در سال 400 باشد .
2 از آن جا كه ترجمه آية اللّه طالقانى از 81 خطبه نخست نهج البلاغه ، كه در سال 1325 ، انجام گرفته از درستترين ترجمههاى موجود است ، همان ترجمه براى خطبههاى اين جلد برگزيده شد ، اما چون اين ترجمه در چهل سال پيش انجام گرفته شيوه بيان نيز به همان روزگار بر مىگشت ، ليكن با اجازه آن شادروان عبارت ، و گاه ترجمه ، اصلاح شد و به رنگ روز در آمد ، بدون اينكه در اصل آن تغييرى داده شود .
3 از آن جا كه سيّد رضى به گزينش بخشهايى از خطبهها و سخنان امير المؤمنين دست زده است ، و نيز جز در هفده مورد ، منبع و سند خطبهها و كلمات و نامهها را نقل نكرده است ، در اين كار كوشش شده است سخن امير المؤمنين بطور جامع از روايات منابع ديگر در پاورقى با سند و واسطههاى روايت نقل شود تا هم سند و اعتبار كار سيّد رضى و البته نه سخن امير المؤمنين روشن گردد ، و هم مطلب با جامعيت بيشترى در اختيار خواننده قرار گيرد ، و اگر پژوهشگرى خواستار كار بهتر و بيشترى درباره آنها باشد بتواند به منابع و مآخذى كه در دست است مراجعه كند . ترجمه روايات شبيه به نهج البلاغه ، در پاورقى ترجمه متن از ويراستار آمده است .
4 آية اللّه طالقانى در پاورقى ترجمه بيشتر خطبهها توضيحاتى درباره خطبه يا شرايط تاريخى و شأن بيان خطبه دادهاند . همه آن توضيحات ، در اين كار ، در مقدمه هر خطبه ، به عنوان « مترجم » قرار داده شد . توضيح اين نكته لازم است كه هر جا در اين جلد از « مترجم » سخن به ميان آيد ، منظور آية اللّه طالقانى است . توضيحاتى كه در دنباله آن توضيحات ، يا مستقل از آنها ، در اين جلد از نگارنده آمده با امضاى « ويراستار » مشخص شده است .
[ 21 ]
5 پيش از شروع هر خطبه شماره و عنوان آن مشخص شده است .
سيّد رضى در سراسر نهج البلاغه ، تنها سه يا چهار عنوان براى خطبهها تعيين كرده است : ( خطبه 3 شقشقية ، خطبه 82 الغرّاء ، خطبه 90 الأشياح و خطبه 191 القاصعه ) . ويراستار براى همه خطبهها عنوانى متناسب از متن خطبه برگزيده است .
6 كوشش ديگرى كه در اين اثر انجام گرفته است ، تعيين منابع و اسناد هر خطبه است ، كه گرچه ممكن است منابع و اسناد تعيين شده در اين جا همان منابع و اسناد سيّد رضى نباشند ، ليكن با اين كار ، حقيقتى كه روشن مىشود ، رفع اتهام بىپايهايست كه مغرضان به سيّد رضى يا برادرش سيّد مرتضى چسبانيده يكى از آن دو بزرگوار را ، و غالبا سيّد مرتضى را ،
سازنده همه يا بيشتر اين خطبهها مىدانند . بيشتر اين منابع و اسناد به روزگاران پيش از سيّد رضى مىرسد ، و شمار بسيارى از آنها را دانشمندان اهل سنّت نقل كردهاند .
7 در مقدّمه هر خطبه و كلام امير المؤمنين ، بعد از تعيين سند و منبع آن ، تاريخ آنها نيز به قرينه مطلب ، يا اشاره سيّد رضى ، يا تصريح تاريخها و منابع ديگر مشخص گرديده است . از 81 خطبه جلد حاضر ، تاريخ 62 خطبه روشن است ، تاريخ 7 خطبه را به هيچ روى نمىتوان تعيين كرد ، و تاريخ 12 خطبه ديگر را به حدس و گمان مىتوان بين سالهاى 36 تا 40 دانست .
8 چون سيّد شريف رضى ، در گزينش سخنان امير المؤمنين ، بيش از هر چيزى به فصاحت و بلاغت نظر داشته است ، سخنانى از امير المؤمنين در هر موضوع به دستش رسيده در اين كتاب گرد آورده است ، ليكن ما كه خواستار و نيازمند استفاده همه جانبه از سخنان امام هستيم ، ناچاريم موضوعهاى گوناگون را مشخص كنيم تا در كارهاى تحقيقى بهتر بتوانيم سود بريم ، لذا قبل از ورود به هر خطبه موضوع يا موضوعات آنها نيز مشخص شده است ، و در متن نيز هر موضوع به صورت عنوان و با شماره نوشته شده است .
9 از آنجا كه پيدا كردن كلمات در خطبههاى بلند براى پژوهشگران دشوار است ، فقرات هر خطبه نيز شماره گذارى شد تا اين كار نيز به آسانى
[ 22 ]
انجام گيرد .
10 آية اللّه طالقانى مقدمهاى نسبة مفصّل بر ترجمه نهج البلاغه نوشته بودند كه روشنگر بسيارى از محتويات نهج البلاغه ، شرايط تاريخى روزگار امير المؤمنين و برخى نكات تربيتى است ، مقدمه شيخ محمد عبده را هم آية اللّه طالقانى آورده بودند ، زيرا نظر يك دانشمند مبارز اهل سنّت را درباره اين كتاب بزرگ نشان مىدهد ، و مقدمه سيّد رضى هم كه جزء متن است و بايد آورده شود ، لذا ويراستار ديگر لازم و ضرورى نديد همه مقدماتى را كه قصد داشت بر اين كتاب بنويسد در اين جلد بياورد ، و به پيشگفتارى در بيان شيوه كار و امتيازات آن بر ديگر كارها ، و مقدمهاى در شرح حال امير المؤمنين در اين جلد بسنده شد ، و ديگر مقدمات ، به خواست خداى بزرگ ، در مجلدات ديگر خواهد آمد .
11 بايستهترين كار براى يك كتاب علمى و تحقيقى ، فهرستهاى اعلام است كه بايد در پايان كتاب بيايد ، و از آن جا كه برخى مفاهيم و تعابير خاصّ در سخنان امير المؤمنين وجود دارد كه دانستن آنها براى پژوهشگر لازم است ، علاوه بر فهرستهاى اعلام ، فهرست مفاهيم و تعابير نيز در پايان خواهد آمد .
12 علاوه بر شناسانيدن كتابهائى كه مستقيم و غير مستقيم ، كم يا زياد ، مورد استفاده ويراستار قرار گرفتهاند ، به عنوان فهرست منابع و مآخذ ،
برخى از اين نويسندگان و برخى از اين كتابها نيز جداگانه معرفى مىشوند ،
تا اندازه درستى آن اشخاص و دقت عمل آنان ، و ارزش و اهميت خود و كتابشان نيز روشن گردد .
و امّا وجه تسميه و علت نامگذارى اين كتاب به « پرتوى از نهج البلاغه » همانا الهامى است كه از اثر بسيار پر ارزش آية اللّه طالقانى ، تفسير شگفت و زنده و ژرف قرآنش « پرتوى از قرآن » بر من تافت ، بدان اميد كه از كتاب على نيز كه خود نخستين تفسير قرآن است پرتوهايى بر ما بتابد . تابش خورشيد بر روزهاى زمين زندگى بخشد و زندگانى را به تكاپو اندازد ، و تابش ماه در شبهاى زمان لعل و فيروزه و ديگر درها را از ميان سنگ و خاك به كمال و خلوص رساند .
[ 23 ]
از تو بر من تافت پنهان چون كنى ؟
بى زبان چون ماه ، پرتو مىزنى
ليك اگر در گفت آيد قرص ماه
شبروان را زودتر آرد به راه 5
على در خانه خدا زاييده شد ، بوسيله پيامبر خدا پرورش يافت و با حقايق جهان غيب و شهود آشنا گرديد ، بيست و سه سال پا به پاى رسول خدا در برافراشتن كاخ دين خدا جهاد كرد ، بيست و پنج سال در حفظ يگانگى بندگان خدا به جهاد اكبر و افضل دست يازيد ، و پنج سال نيز براى به اجرا در آوردن دين خدا ، و به راه بازگردانيدن امّت پيامبر خدا ، در ميان بندگان خدا به تلاشى جانكاه ايستاد ، و سر انجام در همين راه و به سوى همين هدف در خانه خدا به شهادت رسيد . بنابر اين به بشريت و امّت اسلامى ستم روا داشتهايم اگر اين وجود گرامى را متعلق و وابسته به فرقه و مذهب و دين خاصّى بدانيم ، كتاب او ، سيره او ، شيوه عمل او ، سراسر زندگيش ، ارادتمندان ناب او ، ناشران و مروجان و شارحان و كاتبان نهج البلاغه او گواهان راستين اين ادعايند . در پايان سخن خود را با ترجمه بخش پايانى مقدمه دكتر صبحى صالح بر نهج البلاغهاى كه ويراستارى و فهرست نگارى كرده است ، به پايان مىرسانم :