بود ، به شام فرستادند . وقتی فاصله ميان مدينه و شام را طی كردند و بهدربار يزيد رفتند و مدتی در آنجا ماندند ، تازه فهميدند قضيه از چه قراراست . هنگامی كه به مدينه برگشتند ، از آنها پرسيدند چه ديدند ؟ گفتندهمين قدر ما به شما بگوئيم كه در مدتی كه در شام بوديم ، میگفتيم خدانكند كه از آسمان بر سر ما سنگ ببارد ! گفتند چه خبر بود ؟ گفتند ما باخليفهای روبرو شديم كه علنا شراب میخورد ، قمارمیكرد ، سگبازی ويوزبازی و ميمونبازی میكرد ، حتی با محارم خود هم زنا میكرد ! عبداللهبنحنظله غسيلالملائكه هشت پسر داشت ، به مردم مدينه گفت چهشما قيام كنيد چه نكنيد من قيام میكنم ولو با اين هشت پسر خودم . همينطور هم شد ، در قيام حره ( 1 ) عليه يزيد هشت پسرش را قبل از خودشفرستاد و شهيد شدند و بعد خود اين مرد شهيد شد . عبداللهبنحنظلهغسلالملائكه ، دو يا سه سال پيش از اينكه اباعبدالله از مدينه خارج شود ودر هنگام خروج بگويد : « و علی الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد » ( 2 ) .من ننگ میدانم اگر يزيد خلافت اسلامی را بدست گيرد ، اگر چنين شود ،چه به سر اسلام میآيد ، كجا بود ؟ آن روز آگاه نبود . بايد حسين كشته بشود، جهان اسلام تكان بخورد ، تازه عبداللهبنحنظله غسيلالملائكه و صدها نفرديگر مثل او در مدينه و كوفه و در جاهای پاورقی : 1 - مروجالذهب جلد 3 ص . 69 2 - اللهوف ص 11 و فی رحاب ائمةاهلالبيت جلد 3 صفحه . 74 |