آن را رنگ آميزی میكرد . اينجاست كه میبينيم قبل از عاشورا ، صحنههایعجيبی به وجود میآيد كه گويی آنها را عمدا به وجود آوردهاند تا مطلببيشتر نمايانده شود ، بيشتر نمايش داده بشود . اينجاست كه جنبه شبيهپذيری قضيه ، خيلی زياد میشود . خدا رحمت كند مرحوم آيتی ، دوستعزيزمان را ( امشب به ياد او افتاديم ) ، در كتاب بررسی تاريخ عاشوراروی نكتهای خيلی تكيه كرده است ، تعبير ايشان اين است ، میگويد : رنگخون از نظر تاريخی ثابت ترين رنگهاست ، در تاريخ و در مسائل تاريخی آنرنگی كه هرگز محو نمیشود رنگ قرمز است ، رنگ خون است و حسين بن علیعليه السلام تعمدی داشت كه تاريخ خودش را با اين رنگ ثابت و زايلنشدنی بنويسد ، پيام خود را با خون خويش نوشت . شنيده شده كه افرادی در حال از بين رفتن با خون خودشان مطلبی نوشتهاندو پيام دادهاند . معلوم است كه اين خودش اثر ديگری دارد كه كسی با خونخود پيام و حرف خويش را بنويسد . در عرب جاهليت رسم بود و گاهی اتفاقمیافتاد كه قبائلی كه میخواستند با يكديگر پيمان ناگسستنی ببندند ، يكظرف خون میآوردند ( البته نه خون خودشان ) و دستشان را در آن میكردند .میگفتند : اين پيمان ديگر هرگز شكستنی نيست ، پيمان خون است و پيمانخون شكستنی نيست . حسين بن علی عليه السلام در روز عاشورا گوئی رنگآميزی میكند ، اما رنگ آميزی با خون . برای اينكه رنگی كه از هر رنگديگر ثابتتر است در تاريخ ، همين رنگ است . تاريخ خودش را با خونمینويسد . |