است كه يا علل و انگيزههای آن حادثه را بگونهای غير از آنچه كه بودهاست بگوئيم ، يا هدف و منظور آن را بگونهای غير از آنچه كه بوده استتفسير كنيم . مثال : شما به منزل يك شخصی كه از مكه آمده است میرويد . انگيزه شمااين است كه زيارت كردن حاجی مستحب است ، لذا به ديدن او میرويد . يكنفر میگويد میدانی چرا فلان كس به خانه فلان شخص رفت ؟ ديگری میگويد چرا؟ میگويد منظور او از رفتن به منزل فلانی اين است كه دختر او را برایپسرش خواستگاری كند ، موضوع مكه را بهانه كرده است . منظور شما را اينچنين تحريف میكنند . اين را تحريف معنوی میگويند . حادثه تاريخی عاشورا از يك طرف علل و انگيزههايی دارد و از طرف ديگرهدفها و منظورهای عالی . ما مسلمانان ، ما شيعيان حسينبنعلی ( ع ) اينحادثه را تحريف كرديم همانطور كه معاوية بن ابوسفيان جمله پيغمبر دربارهعمار « تقتلك الفئة الباغية » را تحريف كرد . يعنی حسين عليهالسلام درنهضت خود انگيزهای داشت ، ما چيز ديگری برای آن تراشيديم ! حسين يكهدف و منظور خاصی داشت ، ما يك هدف و منظور ديگری برای او تراشيديم !اباعبدالله عليهالسلام نهضتی فوقالعاده با عظمت و مقدس كرده است .تمام شرائط تقدس يك نهضت ، در نهضت اباعبدالله هست كه نظيرش دردنيا وجود ندارد . آن شرائط چيست ؟ اولين شرط يك نهضت مقدس اين استكه منظور و هدف آن ، شخصی و فردی نباشد ، |