میبرند ، ابن زياد به مسلم میگويد : پسر عقيل ! چه شد كه آمدی به اين شهر، مردم وضع مطمئن و آرامی داشتند ، تو آمدی آشوب كردی ، ايجاد اختلاف وفتنه انگيزی كردی ! مسلم هم مردانه جواب داد : اولا آمدن ما به اين شهر ابتدايی نبود . مردم اين شهر از ما دعوت كردند، نامههای فراوان نوشتند و آن نامهها موجود است . و در آن نامههانوشتهاند پدر تو ، زياد ، در سالهايی كه در اينجا حكومت كرده ، نيكانمردم را كشته ، بدان را بر نيكان مسلط كرده و انواع ظلمها و اجحافها بهمردم كرده است . از ما دعوت كردند برای اينكه عدالت را برقرار كنيم .ما برای برقراری عدالت آمدهايم . و حكومت اموی برای اينكه تحريف معنویكرده باشد ، از اين جور قضايا زياد گفت ، ولی تاريخ اسلام تحت تاثير اينتحريف واقع نشد . و شما يك مورخ و صاحبنظر را در دنيا پيدا نمیكنيد كهبگويد حسين بن علی العياذ بالله قيام نابجايی كرد ، آمد كلمه مردم راتفريق كند ، اتحاد را از بين ببرد . خير ، دشمن نتوانست در حادثه كربلاتحريفی ايجاد كند . در حادثه كربلا هر چه تحريف شده ، با كمال تاسف ازناحيه دوستان است . عامل دوم عامل دوم تمايل بشر به اسطوره سازی و افسانهسازی است و اين در تمامتواريخ دنيا وجود دارد . در بشر ، يك حس قهرمان پرستی هست كه در اثرآن درباره قهرمانهای ملی و قهرمانهای دينی افسانه |