بيايند نهی بكنند ، مگر روح حسين ( ع ) اجازه میدهد . متنبی شاعر معروفعرب شعر خوبی دارد ، میگويد :
و اذا كانت النفوس كبارا |
تعبت فی مرادها الاجسام |
( 1 ) میگويد وقتی كه روح بزرگ شد ، جسم و تن چارهای ندارد جز آنكه به دنبالروح بيايد ، به زحمت بيفتد و ناراحت شود . اما روح كوچك به دنبالخواهشهای تن میرود ، هر چه را كه تن فرمان بدهد اطاعت میكند . روح كوچكبدنبال لقمه برای بدن میرود ، اگر چه از راه دريوزگی و تملق و چاپلوسیباشد . روح كوچك دنبال پست و مقام میرود ولو با گروگذاشتن ناموس باشد، روحكوچك تن به هر ذلت و بدبختی میدهد برای اينكه میخواهد در خانهاشفرش يا مبل داشته باشد ، آسايش داشته باشد ، خواب راحت داشته باشد .اما روح بزرگ به تن نانجو میخوراند ، بعد هم بلندش میكند و میگويدشبزندهداری كن . روح بزرگ وقتی كه كوچكترين كوتاهی در وظيفه خودشمیبيند ، به تن میگويد اين سر را توی اين تنور ببر تا حرارت آن رااحساس كنی و ديگر در كار يتيمان و بيوهزنان كوتاهی نكنی ( 2 ) .روح بزرگ آرزو میكند كه در راه هدفهای الهی و هدفهای بزرگ خودش كشتهشود . فرقش شكافته میشود ، خدا را شكر میكند ( 3 ) .
پاورقی : 1 - ديوانمتنبی ، جزء دوم ص 267 چاپ مكتب دارالبيان بغداد .2 - اشاره به علی عليهالسلام و آن داستان معروف دارد . 3 - اشاره به علی عليهالسلام است كه پس از شكافته شدن فرق مباركش ندادر داد : فزت و رب الكعبه » ، قسم به خدای كعبه كه رستگار شدم .