و سپاه معاويه میشود ، علی ( ع ) روی حسابخودش حاضر نيست كه شروعكننده جنگ باشد و تمام كوشش اين است كه تا حد ممكن مشكلات و اختلافاترا حل بكند ، بلكه بتواند معاويه و يارانش را به اصطلاح روبراه بكند ،ولی يك وقت متوجه میشود كه آنها پيشدستی كردهاند و شريعه ، يعنی جائیكه میشود از فرات آب برداشت را گرفتهاند . علی عليهالسلام سعی میكند بامذاكره مسئله را حل كند ، و پيغام میدهد كه هنوز بنای جنگ نيست ومیخواهيم مذاكره كنيم بلكه مسئله با مذاكره حل بشود . ولی طرف مقابلقبول نكرد ، بنابراين يا اصحابش بايد از تشنگی از پا در بيايند و يابايد جنگيد . جنگی كه دشمن شروع كرده است . در " نهج البلاغه " است كه علی عليهالسلام در مقابل جمعيت ، ناراحتو عصبانی از اينكار میايستد و يك خطبه چندسطری میخواند ، میفرمايد :« قد استطعموكم القتال » ( 1 ) اينها گرسنه جنگند و از شما غذا میخواهنداما از دم شمشير ، « فاقروا علی مذلة ، و تأخير محلة ، او رووا السيوفمن الدماء ترووا من الماء » ( 2 ) لشكريانم ! نمیگويم برويد بجنگيد ،برويد يكی از اين دو راه را انتخاب كنيد : يا تن به ذلت بدهيد كه آبرا ببرند و شما نگاه كنيد ، يا اينكه اين تيغها را از خون اين ناكسانسيراب كنيد تا خودتان سيراب شويد . « فالموت فی حياتكم مقهورين ، و الحياش فی موتكم قاهرين » ( 3 )زندگی اين است كه بميريد ولی فائق باشيد و مردن اين است كه زنده پاورقی : 1 و 2 و 3 - نهج البلاغه فيض الاسلام خطبه 51 ، صفحه . 138 |