در نتيجه سخن شما مسخ شده و چيز ديگری از آب در آمده است . آن وقت شمامیگوئيد اين آدم حرف مرا تحريف كرده است . مخصوصا اگر كسی در سندهایرسمی دست ببرد ، میگويند سند را تحريف كرده است . اينها مثالهائی بودبرای روشن شدن معنی كلمه تحريف و اين كلمه بيش از اين احتياج به توضيحندارد . حال به شرح انواع تحريف میپردازيم : تحريف انواعی دارد كه مهمترين آنها عبارت است از : تحريف لفظی وتحريف معنوی . تحريف لفظی اين است كه ظاهر مطلبی را عوض كنند ، مثلااز يك گفتار عبارتی حذف شود يا به آن عبارتی اضافه شود ، و يا جملههارا چنان پس و پيش كنند كه معنی آن فرق كند ، يعنی در ظاهر و در لفظگفتار تصرف كنند . تحريف معنوی اين است كه شما در لفظ تصرف نمیكنيد ، لفظ همان است كهبوده ، ولی آن را طوری معنی میكنيد كه خلاف مقصد و مقصود گوينده است .آن را طوری معنی میكنيد كه مطابق مقصود خود شما باشد نه مطابق مقصود اصلیگوينده . قرآن كريم كلمه تحريف را مخصوصا در مورد يهوديها بكار برده و با ملاحظهتاريخ معلوم میشود كه اينها قهرمان تحريف در طول تاريخ هستند . نمیدانماين چه نژادی است كه تمايل عجيبی به قلب حقايق و تحريف دارد لهذاهميشه كارهايی را در اختيار میگيرند كه در آنها بشود حقايق را تحريف وقلب كرد . من شنيدهام بعضی از همين خبر گزاريهای معروف دنيا كه راديوهاو روزنامهها هميشه از اينها نقل |