نهرو كه يك سياستمدار بزرگ و يك وزنهجهانی بود با همان لباس هندیدر همه جا حركت میكرد . بلندی و كوتاهی لباس و يا سفيد و سياه بودنشاهميت ندارد ، اما اينكه آن دانشمند عمامه خودش را سرش میگذارد و يانهرو با آن شلوار سفيد و گشاد و پالتوی مخصوص همه جا میرود ، میخواهد بههمه مردم دنيا بگويد كه من هندی هستم و بايد هندی باقی بمانم و در مقابلعلم و صنعت تعصب ندارم كه علم و صنعت مربوط به كشور خاصی نيست . درمقابل عقايد بزرگ فلسفی و دينی تعصب ندارم ، اما در مورد شعارهای ملی ،هر كسی به شعارهای خودش پايبند است . من چرا بايد شعار يك ملت ديگررا بپذيرم ؟ ولی ما ، اگر فرنگی يك زنار ببندد ، ما دو تا زنار میبنديمبا اينكه او روی حساب شعار خودش اين كار را میكند . در جامعه ما اينحسابها نيست . هر روز يك زمزمهای بلند میشود و هر چند صباحی يكبار مسئله تغيير خطمطرح میشود كه اين خط به درد نمیخورد و بايد خط لاتينی بكار ببريم وكلمات خودمان را با حروف لاتين بنويسيم ، ( 1 ) حالا در اثر اين تغيير چهبه سر معارف و فرهنگ و تمدن و شخصيت و حماسه ملی ما میآيد ، اينحسابها ديگر در كار نيست . ما آثار نفيسی داريم كه در دنيا نظير ندارد .مگر دنيا كتابی مثل مثنوی مولوی دارد ؟ پاورقی : 1 - اشاره به زمان طاغوت است كه هر چند صباحی يكبار قلم بدستانی دررابطه با سياست استعماری رژيم ، مسئله تغيير خط فارسی به لاتين را مطرحمیكردند . |