و رنگ ديگری به خود میگيرد . يكی ديگر از جنبههای اين جنبش ، جنبه تبليغی آن است ، يعنی اين نهضتدر عين اينكه امر به معروف و نهی از منكر است و در عين اينكه اتمامحجت است [ و در عين اينكه عدم تمكين در مقابل تقاضای جابرانه قدرتحاكم زمان است ] ، يك تبليغ و پيام رسانی است ، يك معرفی و شناساندناسلام است . برای اينكه بحث خودمان را شروع بكنيم ، بايد معنی تبليغ را درستتوضيح بدهيم و مخصوصا فرق آن را با امر به معروف و نهی از منكر بيانبكنيم تا معلوم بشود كه عنصر تبليغ در نهضت حسينی غير از عنصر امر بهمعروف و نهی از منكر در اين نهضت است . تبليغ ، كلمهای است كه درقرآن مجيد زياد استعمال شده است . در قرآن كريم ، از پيغمبران خدا بهعنوان مبلغان رسالات الهی ياد شده است . البته منحصر به پيغمبران نيست، غير آنها هم هست . مثلا قرآن از زبان پيغمبران نقل میكند كه : « يا قوملقد ابلغتكم رسالة ربی و نصحت لكم و لكن لا تحبون الناصحين »( 1 ) يادرباره پيغمبران میگويد : « ما علی الرسول الا البلاغ »( 2 ) غرض ايناست كه كلمه " بلاغ " ، " تبليغ " ، " يبلغون " و آنچه كه مربوط بهاين ماده است ، در قرآن مجيد زياد استعمال شده است . معنی اين كلمهچيست ؟ بدبختانه اين كلمه در عرف امروز ، سرنوشت شوم يعنی معنی منحوسو منفوری پيدا كرده ، به طوری كه امروز در عرف ما فارسی زبانها تبليغيعنی راست و پاورقی : 1 - سوره اعراف ، آيه . 79 2 - سوره مائده ، آيه . 99 |