داشتند ، اما در راه خودشان هم قابل انعطاف نبودند ، جز خدا از احدی بيمنداشتند ، از احدی نمیترسيدند . شهامت و شجاعت را میتوان يكی از شرايط پيام رسان و جزء كيفيتهایتبليغ ذكر كرد . آيهای كه آن را در اول سخنم تلاوت كردم ، همين معنا رابيان میكند : « الذين يبلغون رسالات الله »( 1 ) آنانكه رسالات وپيامهای الهی را به مردم میر سانند ، « و يخشونه و لا يخشون احدا الا الله( 2 ) ، و از خدای خودشان میترسند و يك ذره خلاف نمیكنند ، [ از پيام ]كم نمیكنند [ و يا به آن ] زياد نمیكنند ، از راه حق منحرف نمیشوند ،« و لا يخشون احدا الا الله »( 3 ) و از احدی جز خدا بيم ندارند ( اينديگر شرطی است كه خيلی جايش خالی است ) . مسئله ديگر در مورد روشتبليغی پيامبران ، اين است كه آنها میگفتند ما نقشی جز رسالت نداريم .ما خلق خدا و رسول خدا و پيام آور خدا هستيم . پيغمبران نمیآمدند سندبهشت و جهنم امضاء بكنند ، همانگونه كه كشيشها از اين كارها میكردند وشايد هنوز هم میكنند ، كارهايی از اين قبيل كه سند به دست كسی بدهند كهآقا تو با اين سند خيالت جمع باشد كه من اين قدر از بهشت را برای توتضمين كردم ! با اينكه از نظر رسالت خودشان و كليت آن كوچكترين ترديدیبه خود راه نمیدادند و بطور كلی مسائل را میگفتند ، ولی در جواب سؤالاتینظير : عاقبت من چطور است ؟ میگفتند خدا عالم است ، چه میدانم . ازبواطن ، خدا عالم است ، اينكه عاقبت تو به كجا منتهی میشود ، خدا خودشبهتر میداند . پاورقی : 3 - 2 - 1 - سوره احزاب آيه . 39 |